دانا
licenseمعنی کلمه دانا
معنی واژه دانا
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| مترادف | حبر، خردمند، دانشمند، عالم، فاضل، فرهيخته، محقق، ملا | ||
| متضاد | نادان | ||
| انگلیسی | wise, knowing, sage, astute, learned, sagacious, capable, lettered, sapient, spry, dana | ||
| عربی | حكيم، ذكي، حصيف، ذو عقل، منتبه ل، واع، واسع الأفق، من ناحية، في إتجاه، طريقة | ||
| ترکی | bilge | ||
| فرانسوی | sage | ||
| آلمانی | weise | ||
| اسپانیایی | inteligente | ||
| ایتالیایی | saggio | ||
| مرتبط | عاقل، فرزانه، معقول، با خرد، عارف، فهمیده، زیرکانه، با ادراک، کاردان، بصیر، بافراست، فکور، دقیق، موشکاف، زیرک، ناقلا، هوشیار، فضلا، قاضل، طالب علم، با هوش، هوشمند، توانا، قابل، لایق، ماهر، با استعداد، حرفی، باسواد، فرهنگی، زرنگ، قشنگ، چابک، چالاک | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دانا" در زبان فارسی به معنای آگاه، با دانش و هوشیار است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم:
این نکات به شما کمک می‌کند تا کلمه "دانا" را در نگارش و مکالمات خود به درستی و به صورت موثر به کار ببرید. | ||
| واژه | دانا | ||
| معادل ابجد | 56 | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| تلفظ | dānā | ||
| نقش دستوری | صفت | ||
| ترکیب | (صفت) [پهلوی: dānāk، مقابلِ نادان] | ||
| مختصات | (ص فا.) | ||
| آواشناسی | dAnA | ||
| الگوی تکیه | WS | ||
| شمارگان هجا | 2 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی دانا | ||
| پخش صوت | |||
داننده ، عالم، شاعر، کاتب کلمه "دانا" در زبان فارسی به معنای آگاه، با دانش و هوشیار است. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنیم: نوشتار: کلمه "دانا" باید به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. جنس: "دانا" به طور معمول برای اشاره به مخلوقات انسانی (مردان و زنان) استفاده می‌شود و به عنوان صفت به کار می‌رود. در زبان فارسی، این کلمه غیرمذكر و مذكر ندارد و می‌تواند در مورد هر دو جنس استفاده شود. مفرد و جمع: جمع "دانا" به صورت "دانایان" است. برای بیان جمع، می‌توان از این واژه استفاده کرد. به کارگیری در جمله: برای استفاده از "دانا" در جملات مختلف، می‌توان آن را به عنوان صفت به کار برد. مثلاً: معانی و مفاهیم مرتبط: "دانا" به افراد باهوش، روشنفکر، یا کسانی که علم و دانش بالایی دارند، اطلاق می‌شود. این نکات به شما کمک می‌کند تا کلمه "دانا" را در نگارش و مکالمات خود به درستی و به صورت موثر به کار ببرید.
حبر، خردمند، دانشمند، عالم، فاضل، فرهيخته، محقق، ملا
نادان
wise, knowing, sage, astute, learned, sagacious, capable, lettered, sapient, spry, dana
حكيم، ذكي، حصيف، ذو عقل، منتبه ل، واع، واسع الأفق، من ناحية، في إتجاه، طريقة
bilge
sage
weise
inteligente
saggio
عاقل، فرزانه، معقول، با خرد، عارف، فهمیده، زیرکانه، با ادراک، کاردان، بصیر، بافراست، فکور، دقیق، موشکاف، زیرک، ناقلا، هوشیار، فضلا، قاضل، طالب علم، با هوش، هوشمند، توانا، قابل، لایق، ماهر، با استعداد، حرفی، باسواد، فرهنگی، زرنگ، قشنگ، چابک، چالاک
