دانش
licenseمعنی کلمه دانش
معنی واژه دانش
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | انديشه، بينش، حكمت، خرد، دانايي، شناخت، علم، فرهنگ، فضل، معرفت | ||
متضاد | جهل | ||
انگلیسی | knowledge, science, wisdom, learning, scholarship, lore, kenning, witting, letter | ||
عربی | معرفة، علم، إدراك، مدى إضطلاع، مجموع المعارف الإنسانية | ||
ترکی | bilgi | ||
فرانسوی | connaissance | ||
آلمانی | wissen | ||
اسپانیایی | conocimiento | ||
ایتالیایی | conoscenza | ||
مرتبط | علم، معرفت، اطلاع، دانایی، اگاهی، حکمت، خرد، عقل، یادگیری، فراگیری، فضیلت، فضل وکمال، تحقیق، کمک هزینه دانشجویی، مستمری، افسانه هاو روایات قومی، فرهنگ نژادی، فاصله بین چشم ومنقار، نوعی استعاره، نگاه، قدرت بینایی، هوش، قضاوت، معلومات، ذکاوت، اطلاعات، نامه، حرف، کاغذ، عریضه، ادبیات، دان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دانش" در زبان فارسی به معنای علم، آگاهی و شناخت است و از نظر نگارشی و قواعد فارسی به شرح زیر قابل بررسی است:
با رعایت این نکات، میتوان بهخوبی از کلمه "دانش" در نوشتار و گفتار فارسی بهره برد. | ||
واژه | دانش | ||
معادل ابجد | 355 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | dāneš | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، اسم مصدر) [پهلوی: dānišn] | ||
مختصات | (نِ) [ په . ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | dAneS | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دانش | ||
پخش صوت |
دانندگي، دانائي، علم و فضل و دانستن چيزي کلمه "دانش" در زبان فارسی به معنای علم، آگاهی و شناخت است و از نظر نگارشی و قواعد فارسی به شرح زیر قابل بررسی است: نوشتار صحیح: کلمه "دانش" به همین شکل نوشته میشود و هیچگونه اعرابی ندارد. جنس و نوع: "دانش" یک اسم است و بهطور خاص به نوعی از دانایی اشاره دارد که شامل معلومات و آگاهیهای مرتبط با یک موضوع خاص میشود. جمع: جمع کلمه "دانش"، "دانشها" است. میتوان در جملات مختلف از آن استفاده کرد. به عنوان مثال "دانشهای جدید در حال ظهور هستند." ترکیب با دیگر کلمات: این کلمه میتواند با کلمات دیگر ترکیب شود و به عبارات جدیدی تبدیل گردد، مانند: استفاده در جملات: "دانش" در جملات مختلف میتواند به شیوههای گوناگونی بهکار رود. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوان بهخوبی از کلمه "دانش" در نوشتار و گفتار فارسی بهره برد.
انديشه، بينش، حكمت، خرد، دانايي، شناخت، علم، فرهنگ، فضل، معرفت
جهل
knowledge, science, wisdom, learning, scholarship, lore, kenning, witting, letter
معرفة، علم، إدراك، مدى إضطلاع، مجموع المعارف الإنسانية
bilgi
connaissance
wissen
conocimiento
conoscenza
علم، معرفت، اطلاع، دانایی، اگاهی، حکمت، خرد، عقل، یادگیری، فراگیری، فضیلت، فضل وکمال، تحقیق، کمک هزینه دانشجویی، مستمری، افسانه هاو روایات قومی، فرهنگ نژادی، فاصله بین چشم ومنقار، نوعی استعاره، نگاه، قدرت بینایی، هوش، قضاوت، معلومات، ذکاوت، اطلاعات، نامه، حرف، کاغذ، عریضه، ادبیات، دان