درگاه
licenseمعنی کلمه درگاه
معنی واژه درگاه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آستانه، ايوان، رواق، صفه، طاق 2- آستان، پيشگاه، حضرت، عتبه، محضر | ||
انگلیسی | port, doorway, the door | ||
عربی | ميناء، المنفذ، مرفأ، بوابة، باب، ميسرة يسار، بورت خمرة، حمل البندقية بالتقالب، خمر، بوابة الدخول، نقطة العبور، نافذة السفينة، قيافة طريقة المشي، ياسر، مشى إلى اليسار | ||
ترکی | liman | ||
فرانسوی | port | ||
آلمانی | hafen | ||
اسپانیایی | puerto | ||
ایتالیایی | porta | ||
مرتبط | بندر، بندرگاه، پرت، مخرج، بندر ورودی، راهرو، جای در | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "درگاه" در زبان فارسی به معنای در یا ورودی است و میتواند در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار بگیرد، از جمله:
اگر سوال خاصی در مورد معنای خاص یا کاربرد آن در زمینههای خاص دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید. | ||
واژه | درگاه | ||
معادل ابجد | 230 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | dargāh | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: dargāh] ‹درگه› | ||
مختصات | (دَ رْ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | dargAh | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی درگاه | ||
پخش صوت |
جلو در، آستانه ، پيشگاه کلمه "درگاه" در زبان فارسی به معنای در یا ورودی است و میتواند در زمینههای مختلفی مورد استفاده قرار بگیرد، از جمله: هجی و نوشتار: درگاه به صورت یک کلمه نوشته میشود و نیازی به جداسازی ندارد. جمع کلمه: معادل جمع این کلمه "درگاهها" است. استفاده در جملات: قواعد نگارشی: اگر سوال خاصی در مورد معنای خاص یا کاربرد آن در زمینههای خاص دارید، لطفاً بیشتر توضیح دهید.
1- آستانه، ايوان، رواق، صفه، طاق
2- آستان، پيشگاه، حضرت، عتبه، محضر
port, doorway, the door
ميناء، المنفذ، مرفأ، بوابة، باب، ميسرة يسار، بورت خمرة، حمل البندقية بالتقالب، خمر، بوابة الدخول، نقطة العبور، نافذة السفينة، قيافة طريقة المشي، ياسر، مشى إلى اليسار
liman
port
hafen
puerto
porta
بندر، بندرگاه، پرت، مخرج، بندر ورودی، راهرو، جای در