درهم و برهم
license
98
1667
100
معنی کلمه درهم و برهم
معنی واژه درهم و برهم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sloppy, untidy, unorganized, desultory, turbid, intricate, woebegone, tangly, topsy-turvy, olio, imbroglio, higgledy-piggledy, hurry-scurry | ||
عربی | قذر، شديد الليونة، غامض، طافح، غير محدد، رقيق، ضبابي، متسخ بالسوائل، قذرة | ||
مرتبط | شلخته، کثیف، نا مرتب، نابسامان، فاقد سازمان، غیر مشتکل، تشکیل نشده، بی قاعده، پرت، بی ربط، بی ترتیب، کدر، گل الود، تیره، مه الود، پیچیده، بغرنج، مرکب، افسرده، گرفتار غم، گوریده، گیردار، ژولیده، وارونه، واژگون، شلوغ، مخلوط، چیز درهم ریخته، سوء تفاهم، مسئله غامض، قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب، بطور درهم و برهم | ||
واژه | درهم و برهم | ||
معادل ابجد | 502 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی درهم و برهم | ||
پخش صوت |
شوريده ، قاطي پاطي
sloppy, untidy, unorganized, desultory, turbid, intricate, woebegone, tangly, topsy-turvy, olio, imbroglio, higgledy-piggledy, hurry-scurry
قذر، شديد الليونة، غامض، طافح، غير محدد، رقيق، ضبابي، متسخ بالسوائل، قذرة
شلخته، کثیف، نا مرتب، نابسامان، فاقد سازمان، غیر مشتکل، تشکیل نشده، بی قاعده، پرت، بی ربط، بی ترتیب، کدر، گل الود، تیره، مه الود، پیچیده، بغرنج، مرکب، افسرده، گرفتار غم، گوریده، گیردار، ژولیده، وارونه، واژگون، شلوغ، مخلوط، چیز درهم ریخته، سوء تفاهم، مسئله غامض، قطعه موسیقی درهم امیخته و نامرتب، بطور درهم و برهم