دستگاه
licenseمعنی کلمه دستگاه
معنی واژه دستگاه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آلت، ابزار، اسباب، سامان 2- بساط 3- جهاز، سيستم 4- مجموعه 5- آپارات، ماشين 6- ساز، نوا 7- 8- واحد تجمل، جاه، جلال 9- مايه 10- ثروت، سرمايه | ||
انگلیسی | device, machine, apparatus, system, machinery, set, plant, mechanism, appurtenance | ||
عربی | جهاز، أداة، حيلة، إرادة، شعار، رغبة، وصية، رسم للزخرفة، وسيلة، جهز | ||
ترکی | cihaz | ||
فرانسوی | appareil | ||
آلمانی | gerät | ||
اسپانیایی | dispositivo | ||
ایتالیایی | dispositivo | ||
مرتبط | اختراع، اندیشه، شیوه، شعار، ماشین، لوازم، الت، سیستم، نظام، منظومه، روش، نظم، ماشین الات، ماشین ها، تشکیلات و سازمان، دسته، جهت، دست، یک دست، گیاه، کارخانه، نبات، نهال، مکانیزم، طرز کار، ساختمان، اجزاء متشکله چیزی، متعلقات، جزء، ضمیمه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دستگاه" در زبان فارسی به معنای وسیله، ابزار یا سیستم است و بسته به سیاق و کاربرد خود میتواند در جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از نکات نحوی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با توجه به سیاق متن و کاربرد "دستگاه"، این نکات میتوانند به نگارش صحیح و مؤثر کمک کنند. | ||
واژه | دستگاه | ||
معادل ابجد | 490 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | dastgāh | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) ‹دستگه› | ||
مختصات | (دَ) (اِمر.) | ||
آواشناسی | dastgAh | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دستگاه | ||
پخش صوت |
فر و جلال و شکوه و دبدبه ، شوکت و دولت، سامان و ثروت، کلمه "دستگاه" در زبان فارسی به معنای وسیله، ابزار یا سیستم است و بسته به سیاق و کاربرد خود میتواند در جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از نکات نحوی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: جنس و شمار: "دستگاه" یک اسم مذکر است و در شکل مفرد به کار میرود. برای جمع آن، از "دستگاهها" استفاده میشود. نحو: "دستگاه" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مبتدا و خبر در جمله به کار رود. مثلاً: حروف اضافه: معمولاً با حروف اضافه ترکیب میشود. مثلاً: قید زمان و مکان: میتوان زمان و مکان را به صورت قید به جمله اضافه کرد. مثلاً: توصیف: میتوان دستگاه را با صفات توصیف کرد. مثلاً: استفاده در عبارات: ممکن است این کلمه در عبارات خاص نیز به کار رود، مانند "دستگاه گوارش" یا "دستگاه عصبی." با توجه به سیاق متن و کاربرد "دستگاه"، این نکات میتوانند به نگارش صحیح و مؤثر کمک کنند.
کارگاه و تمام آلات و ادواتي که براي انجام کاري
فراهم آورده باشند
1- آلت، ابزار، اسباب، سامان
2- بساط
3- جهاز، سيستم
4- مجموعه
5- آپارات، ماشين
6- ساز، نوا
7-
8- واحد تجمل، جاه، جلال
9- مايه
10- ثروت، سرمايه
device, machine, apparatus, system, machinery, set, plant, mechanism, appurtenance
جهاز، أداة، حيلة، إرادة، شعار، رغبة، وصية، رسم للزخرفة، وسيلة، جهز
cihaz
appareil
gerät
dispositivo
dispositivo
اختراع، اندیشه، شیوه، شعار، ماشین، لوازم، الت، سیستم، نظام، منظومه، روش، نظم، ماشین الات، ماشین ها، تشکیلات و سازمان، دسته، جهت، دست، یک دست، گیاه، کارخانه، نبات، نهال، مکانیزم، طرز کار، ساختمان، اجزاء متشکله چیزی، متعلقات، جزء، ضمیمه