دنب
licenseمعنی کلمه دنب
معنی واژه دنب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | tail | ||
عربی | دينب | ||
ترکی | kuyruk | ||
فرانسوی | queue | ||
آلمانی | schwanz | ||
اسپانیایی | cola | ||
ایتالیایی | coda | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دنب" در زبان فارسی بهطور مستقیم بهعنوان یک واژه مستقل استفاده نمیشود و بیشتر به شکل بخشی از واژههای مرکب یا به عنوان یکی از حروف اضافه در ترکیبها به کار میرود. معمولاً در ترکیب با واژههای دیگر مثل "دنبال" (به معنای پیگیری یا جستجو کردن) دیده میشود. قواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "دنبال":
اگر سوال خاصتری در مورد کلمه "دنب" یا واژههای مرتبط با آن دارید، میتوانید بفرمایید. | ||
واژه | دنب | ||
معادل ابجد | 56 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | domb | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: dumb] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (دُ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دنب | ||
پخش صوت |
کوته بالا کلمه "دنب" در زبان فارسی بهطور مستقیم بهعنوان یک واژه مستقل استفاده نمیشود و بیشتر به شکل بخشی از واژههای مرکب یا به عنوان یکی از حروف اضافه در ترکیبها به کار میرود. معمولاً در ترکیب با واژههای دیگر مثل "دنبال" (به معنای پیگیری یا جستجو کردن) دیده میشود. استفاده صحیح: کلمه "دنبال" به معنای پیگیری یا جستجو کردن است. مثلاً: "من دنبال کتابم میگردم". نحوه نوشتن: "دنبال" بهصورت یک کلمه نوشته میشود و هرگز نباید آن را جدا نوشت. جملهسازی: برای استفاده از "دنبال" در جمله، میتوان از ساختارهای مختلف استفاده کرد. مثلاً: قید حالت: "دنبال" بهعنوان یک قید حالت در جملات به کار میرود. بهعنوان مثال: "او به دنبال شغف خود است." اگر سوال خاصتری در مورد کلمه "دنب" یا واژههای مرتبط با آن دارید، میتوانید بفرمایید.
(اسم) - 1 عضوي از حيوان که در
منتهاي خلفي وي قرار دارد و آن از
تعدد مهره هاي استخوان در دنبالچه
بوجودآمده است . در جانوران چهار پا دم
بشکل دسته اي مو در پشت پاها آويزان است و
در پرندگان بشکل پرهايي که در پايان بدن
آنها روييده . يا دم گاو - 1 دنب گاو .
- 2 تازيانه بزرگ . - 3 نفير گاودم .
يا با دم خود گردو شکستن بسيار
شاد وخندان بودن از پيشامدي نيک .
يا دم بتله ندادن طوري با احتياط زفتار
کردن که دچار عواقب وخيم نشوند . يا دم
گاوي بدست آوردن (داشتن) - 1 وسيله اي
(براي امرار معاش) بدست آوردن (داشتن)
- 2 ساقه کوتاه و باريکي که ميوه يا دانه
آن بوسيله آن به شاخه درخت و گياه متصل
است . يا دم خروس - 1 دمب خروس
دنب ديک . - 2 بهانه :
}} دم خروسي در دست دارد . {{
tail
دينب
kuyruk
queue
schwanz
cola
codaقواعد و نکات نگارشی مرتبط با کلمه "دنبال":