دولتی
licenseمعنی کلمه دولتی
معنی واژه دولتی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | state,government,mammon | ||
عربی | دولة، حالة، أبهة، عظمة، إحدى الولايات الأميركية، طبقة إجتماعية، بذخ، ولاية، أعلن، صرح، وضح، قال، عين، قرر، بسط، صاغ، عرض، حكومي، رسمي | ||
ترکی | resmi | ||
فرانسوی | gouvernemental | ||
آلمانی | regierung | ||
اسپانیایی | gubernamental | ||
ایتالیایی | governativo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دولتی" در فارسی به معنای مرتبط با دولت یا مربوط به آن است و بهعنوان صفت به کار میرود. در اینجا به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "دولتی" در نوشتارها و مکالمات خود استفاده کنید. | ||
واژه | دولتی | ||
معادل ابجد | 450 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
مختصات | (دُ لَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | dowlati | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دولتی | ||
پخش صوت |
متعلق و منسوب بدولت کلمه "دولتی" در فارسی به معنای مرتبط با دولت یا مربوط به آن است و بهعنوان صفت به کار میرود. در اینجا به برخی از نکات قواعدی و نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "دولتی" به صورت کامل و بدون هیچ گونه تغییر یا اعرابگذاری خاصی نوشته میشود. نوع کلمه: "دولتی" یک صفت است و به اسمهایی مانند "سازمان"، "موسسه"، "مدرسه" و غیره اضافه میشود تا معنا و مفهوم خاصی به آنها بدهد. مثلاً: "سازمان دولتی" ترکیبهای مرکب: در ساخت ترکیبهای مرکب، "دولتی" میتواند به عنوان پیشوند و در ترکیب با کلماتی دیگر مورد استفاده قرار گیرد. مثلاً "بخش دولتی" یا "مدارس دولتی". صرف و نحو: این کلمه به صورت صفت در جملات به کار میرود، بهطور مثال: "مدارس دولتی کیفیت آموزشی خوبی دارند." توجه به املای صحیح: گاهی اوقات ممکن است اشتباهاتی در نگارش این کلمه بوجود آید. مهم است که دقت کنید که این کلمه به صورت "دولتی" نوشته شود و نه "دولتای" یا دیگر اشکال نادرست. با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "دولتی" در نوشتارها و مکالمات خود استفاده کنید.
state,government,mammon
دولة، حالة، أبهة، عظمة، إحدى الولايات الأميركية، طبقة إجتماعية، بذخ، ولاية، أعلن، صرح، وضح، قال، عين، قرر، بسط، صاغ، عرض، حكومي، رسمي
resmi
gouvernemental
regierung
gubernamental
governativo