جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

dun
vile  |

دون

معنی: خسيس، ضعيف و سست گرديدن
337 | 0
مترادف: 1- جلب، پست، حقير، خسيس، دني، ذليل، رذل، سفله، فرومايه، وضيع 2- بدون، سوا، غير 3- پايين، تحت
متضاد: 1- شريف، 2- با، 3- بالا، فوق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (ق .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: dun
منبع: فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد: 60
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
vile | poor , lowly , servile , shabby , small , ribald , sordid , scullion , don
ترکی
giymek
فرانسوی
enfiler
آلمانی
don
اسپانیایی
don
ایتالیایی
assistente
عربی
حقير | تافه , خسيس , دنيء , منحط , صعلوك , جدير بالازدراء , قذر , وضيع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "دون" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد. در ادامه به بررسی قاعده‌های نگارشی و نحوی مربوط به این کلمه می‌پردازیم:

  1. معانی و کاربردها:

    • "دون" به معنای طبقه یا سطح پایین‌تر است و به‌طور معمول در متون ادبی و اجتماعی استفاده می‌شود. مثلاً: "او در این زمینه از من دون‌تر بود."
    • همچنین به معنای "زیر" یا "پایین" در بعضی از عبارات به کار می‌رود.
  2. نحوه نوشتن:

    • این کلمه به تنهایی نوشته می‌شود و نیازی به استفاده از الفاظ دیگر ندارد.
    • در جملات، معمولاً به عنوان اسم یا صفت به کار می‌رود.
  3. حرکت‌دهی و علامت‌گذاری:

    • در مواردی که به منظور تأکید یا تمایز استفاده می‌شود، می‌توان کلمه "دون" را با حروف بزرگ یا با تأکید بیشتر در متن (مثل italics یا bold) نشان داد.
  4. جملات مثال:

    • "او در مسایل مالی در سطحی دون قرار دارد."
    • "این کار او نشان‌دهنده دون بودن او نسبت به دیگران بود."
  5. قواعد صرف و نحو:
    • "دون" می‌تواند به صورت صفت و یا اسم به کار برود و معمولاً به واژه‌های دیگر وابسته می‌شود.

در استفاده از کلمه "دون"، باید به زمینه و مفهوم مورد نظر توجه کافی داشت تا از ابهام جلوگیری شود. اگر سوال خاصی در مورد استفاده یا معنی این کلمه دارید، بفرمایید!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "دون" در جمله‌ها:

  1. در بازی شطرنج، او با دون خود به خوبی بازی کرد و توانست حریفش را شکست دهد.
  2. دون این کتاب را با دقت مطالعه کرد تا اطلاعات دقیق‌تری بدست آورد.
  3. او به خاطر علاقه‌اش به دون، همیشه در جمع‌های دوستانه در مورد آن صحبت می‌کند.
  4. دو بازیکن در زمین فوتبال به طور همزمان برای دریافت توپ به دون رفتند.
  5. در مسابقات، فقط یک دون معتبر می‌تواند نشان‌دهنده مهارت واقعی بازیکن باشد.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: بد اخلاق، زننده، فرومایه، فاسد، فقیر، ناچیز، غریب، مستمند، معدود، بی ادب، عاری از خیال، افتاده، صغیر، چاپلوس، شایسته نوکران، نخ نما، ژنده، کوچک، کم، خرد، ریز، جزئی، هرزه، بد دهن، بدزبان، ناپسند، کثیف، چرک، پادو، شاگرد اشپز

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری