دیسک
licenseمعنی کلمه دیسک
معنی واژه دیسک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | disk, disc, discus | ||
عربی | أسطوانة، ديسك جزء من الظهر، كل عضو مدور مسطح، شىء مدور رقيق، القرص | ||
ترکی | disk | ||
فرانسوی | disque | ||
آلمانی | rabatt | ||
اسپانیایی | desct | ||
ایتالیایی | disco | ||
مرتبط | قرص، صفحه، گرده، دایره، پولک، صفحه مدور | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دیسک" در زبان فارسی به معنای دیسک یا صفحهای از جنسهای مختلف مانند فلز یا پلاستیک است که میتواند برای ذخیرهسازی دادهها یا استفاده در تجهیزات مختلف به کار برود. در اینجا به چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با کلمه "دیسک" اشاره میشود:
این نکات میتوانند در نوشتارهای مرتبط با فناوری، کامپیوتر و اطلاعات مفید باشند. | ||
واژه | دیسک | ||
معادل ابجد | 94 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | disk | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [فرانسوی: disque] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | disk | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیسک | ||
پخش صوت |
صفحه غضروفي که بين مهره هاي ستون فقرات قرار دارد کلمه "دیسک" در زبان فارسی به معنای دیسک یا صفحهای از جنسهای مختلف مانند فلز یا پلاستیک است که میتواند برای ذخیرهسازی دادهها یا استفاده در تجهیزات مختلف به کار برود. در اینجا به چند نکته در مورد قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با کلمه "دیسک" اشاره میشود: نوشتار صحیح: کلمه "دیسک" به صورت "دیسک" نوشته میشود و از حروف فارسی استفاده میکند. تلفظ: تلفظ این کلمه به صورت "دیِسک" است و با توجه به مکانی که در آن استفاده میشود، ممکن است تفاوتهای کوچکی در تلفظ آن وجود داشته باشد. جمعبندی: برای جمع بستن "دیسک"، به صورت "دیسکها" نوشته میشود. استفاده در جملات: این کلمه میتواند در جملات مختلف استفاده شود؛ به عنوان مثال: این نکات میتوانند در نوشتارهای مرتبط با فناوری، کامپیوتر و اطلاعات مفید باشند.
و حرکت مهره ها را آسان ميکند،
اين صفحه بطور طبيعي بوسيله حلقه اي ار بافت
فيروز در وسط دو مهره نگاهداري ميشود و نيز بمعني
صفحه آهني گرد بشکل قرص هم گويند
فرانسوي گرده
(اسم) - 1 صفحه اي آهنين
مدور قرص . - 2 صفحه اي چوبين
که در ميان طوقي فلزي جاي داده شده
و آنرا در ميدان وزرش پرتاب کنند .
- 3 بشقاب دراز و بزرگ ديس .
disk, disc, discus
أسطوانة، ديسك جزء من الظهر، كل عضو مدور مسطح، شىء مدور رقيق، القرص
disk
disque
rabatt
desct
disco
قرص، صفحه، گرده، دایره، پولک، صفحه مدور