دیگر
license
98
1667
100
معنی کلمه دیگر
معنی واژه دیگر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | other, another, further, alternative, next, else, again, anymore, thence | ||
عربی | آخر، ثان | ||
ترکی | diğer | ||
فرانسوی | autre | ||
آلمانی | andere | ||
اسپانیایی | otro | ||
ایتالیایی | altro | ||
مرتبط | سایر، دیگری، غیر، متفاوت، جز این، جدا، بیشتر، بعدی، جلوتر، مجدد، اضافی، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای، بعد، کنار، اینده، مجاور، پهلویی، دوباره، باز هم، باز، مجددا، پس، بیش از این ها، پس از ان، از ان زمان، از ان جهت، از انجا | ||
واژه | دیگر | ||
معادل ابجد | 234 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | digar | ||
نقش دستوری | صفت مبهم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: ditikar] ‹دگر› | ||
مختصات | (گَ) | ||
آواشناسی | digar | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیگر | ||
پخش صوت |
بيگانه ،وبمعني باز و مجدد و جزء ،دگر هم گويند
other, another, further, alternative, next, else, again, anymore, thence
آخر، ثان
diğer
autre
andere
otro
altro
سایر، دیگری، غیر، متفاوت، جز این، جدا، بیشتر، بعدی، جلوتر، مجدد، اضافی، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای، بعد، کنار، اینده، مجاور، پهلویی، دوباره، باز هم، باز، مجددا، پس، بیش از این ها، پس از ان، از ان زمان، از ان جهت، از انجا