دیو
licenseمعنی کلمه دیو
معنی واژه دیو
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ابليس، اهرمن، اهريمن، روح پليد، شيطان، عفريت | ||
متضاد | فرشته، ملك | ||
انگلیسی | demon, bogey, goblin, bogie, spook, bogy, daemon, fiend, gnome, dave | ||
عربی | شيطان، عفريت، الروح الحارسة، نصف إله | ||
ترکی | iblis | ||
فرانسوی | démon | ||
آلمانی | dämon | ||
اسپانیایی | demonio | ||
ایتالیایی | demone | ||
مرتبط | شیطان، اهریمن، روح پلید، جنی، عفریت، جن، روح، شبح، غول، لو لو، خونی، ادم بسیار شریر، کوتوله، ضرب المثل، جنی زیر زمینی، گور زاد | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دیو" در زبان فارسی به چند معنا و کاربرد متفاوت اشاره دارد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با توجه به این نکات، میتوان در نوشتار و گفتار خود به شکل مناسب از واژه "دیو" استفاده کرد. | ||
واژه | دیو | ||
معادل ابجد | 20 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | div | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: dév] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | div | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی دیو | ||
پخش صوت |
موجود خيالي و افسانه اي که هيکل او شبيه به انسان کلمه "دیو" در زبان فارسی به چند معنا و کاربرد متفاوت اشاره دارد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: معنا: "دیو" معمولاً به موجودی افسانهای و شرور در ادبیات فارسی اشاره دارد. این کلمه میتواند به معنای "شیطان" یا "موجودی زشت و خطرناک" نیز به کار رود. نحو و صرف: "دیو" یک اسم است و به صورت مفرد استفاده میشود. جمع آن در فارسی "دیوان" است. استفاده در جملات: نکات نگارشی: با توجه به این نکات، میتوان در نوشتار و گفتار خود به شکل مناسب از واژه "دیو" استفاده کرد.
اما بسيار تنومند و زشت ومهيب است
ابليس، اهرمن، اهريمن، روح پليد، شيطان، عفريت
فرشته، ملك
demon, bogey, goblin, bogie, spook, bogy, daemon, fiend, gnome, dave
شيطان، عفريت، الروح الحارسة، نصف إله
iblis
démon
dämon
demonio
demone
شیطان، اهریمن، روح پلید، جنی، عفریت، جن، روح، شبح، غول، لو لو، خونی، ادم بسیار شریر، کوتوله، ضرب المثل، جنی زیر زمینی، گور زاد