ادراک
licenseمعنی کلمه ادراک
معنی واژه ادراک
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | درايت، درك، دريافت، شعور، فهم، فهميدن، وقوف، هوش، هوشمندي | ||
انگلیسی | perception, understanding, savvy, conception, cognition, realization, hindsight, notion, conceptualization, sentience, impression, uptake, cognizance, headpiece, mother wit, scent, notional | ||
عربی | الإدراك، فهم، ملاحظة، إدراك حسي، القدرة على الفهم، نفاذ بصيرة، تصور | ||
ترکی | algı | ||
فرانسوی | perception | ||
آلمانی | wahrnehmung | ||
اسپانیایی | percepción | ||
ایتالیایی | percezione | ||
مرتبط | درک، احساس، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک، توافق، خرد، تظر، تصور، حاملگی، عقیده، لقاح تخم و شروع رشد جنین، شناخت، معرفت، تحقق، تفهیم، مفهوم، نظریه، اندیشه، حساسیت جسمانی، زندگی فکری، مبنای حس وحساسیت، تاثیر، اثر، گمان، چاپ، بالاگیری، دودکش، بلند سازی، اگاهی، شناسایی، تصدیق ضمنی، کلاه، سرصفحه، سرلوحه، سر، عطر، رایحه، بو، خوشبویی، پی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) واژه "ادراک" به معنای درک و فهم یا شناسایی یک موضوع یا پدیده است. برای استفاده صحیح از این کلمه در متن فارسی، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
این نکات میتوانند به شما در نوشتن و استفاده صحیح از واژه "ادراک" کمک کنند. | ||
واژه | ادراک | ||
معادل ابجد | 226 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'edrāk | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | ( اِ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | 'edrAk | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ادراک | ||
پخش صوت |
درک،پي بردن،فهم واژه "ادراک" به معنای درک و فهم یا شناسایی یک موضوع یا پدیده است. برای استفاده صحیح از این کلمه در متن فارسی، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نحوه استفاده: صرف افعال: ترکیبها: نکات نگارشی: این نکات میتوانند به شما در نوشتن و استفاده صحیح از واژه "ادراک" کمک کنند.
- 1 مارش - 2 دريافت - 3 رسش
هم آواي دهش : رسيدن ميوه به پختگي و
رسيدن کودک به بالندگي وابا
- 1 (مصدر) در رسيدن به
در رسيدن کسي را الحاق وصول .
- 2 رسيدن کودک به بلوغ و ميوه و حاصل
گياه به پختگي . - 3 (مصدر) در
يافتن فهم کردن بر رسيدن درک کردن .
- 4 عملي که بواسطه ء قواي مدرکه انجام
ميگردد و آن عبارت است از حصول صور اشيا ء
نزد عقل يا نفس ناطقه و يا عبارت از حصول
صور مدرکات است نزد مدرک .
درايت، درك، دريافت، شعور، فهم، فهميدن، وقوف، هوش، هوشمندي
perception, understanding, savvy, conception, cognition, realization, hindsight, notion, conceptualization, sentience, impression, uptake, cognizance, headpiece, mother wit, scent, notional
الإدراك، فهم، ملاحظة، إدراك حسي، القدرة على الفهم، نفاذ بصيرة، تصور
algı
perception
wahrnehmung
percepción
percezione
درک، احساس، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک، توافق، خرد، تظر، تصور، حاملگی، عقیده، لقاح تخم و شروع رشد جنین، شناخت، معرفت، تحقق، تفهیم، مفهوم، نظریه، اندیشه، حساسیت جسمانی، زندگی فکری، مبنای حس وحساسیت، تاثیر، اثر، گمان، چاپ، بالاگیری، دودکش، بلند سازی، اگاهی، شناسایی، تصدیق ضمنی، کلاه، سرصفحه، سرلوحه، سر، عطر، رایحه، بو، خوشبویی، پی