راست
licenseمعنی کلمه راست
معنی واژه راست
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | حق، درست، صائب، صحيح، صدق، صواب، سهي، شق، مستقيم، مستوي، يمين، امين، صديق، ، ناراست ، كج ، ناصاف ، يسار ، نادرست | ||
متضاد | غلط، نادرست ناراست | ||
انگلیسی | right, upright, truthful, straight, true, erect, straightforward, direct, sheer, candid, aboveboard, downright, truth, truly, directly, baldly, truthfully, apeak | ||
عربی | صحيحا، تماما، الي اليمين، على نحو صائب، على طول، حق، اليمين، يمين، صواب، عدل، اليد اليمنى، ضربة باليد اليمنى، صحيح، مناسب، سليم، يميني، مستقيم، أيمن، ملائم، قويم، عادل، حقيقي، مضبوط، تمام، أساسي، منصف، معافى، سوي، مصيب على صواب، أفضل، أصلح، صحح، أنصف، عرف كل التفاصيل، نظم، حقا | ||
ترکی | sağ | ||
فرانسوی | droite | ||
آلمانی | rechts | ||
اسپانیایی | bien | ||
ایتالیایی | giusto | ||
مرتبط | صحیح، بجا، درست کار، قائم، عمودی، نیکو کار، راد، راستگو، صادق، حقگو، موافق باحقایق، از روی صدق و صفا، مستقیم، صریح، مرتب، سر راست، واقعی، حقیقی، راستین، رک، بی پرده، میان بر، محض، مطلق، خالص، پاک، حریری، منصفانه، بی ریا، بی تزویر، صاف و ساده، پوست کنده، حقیقت، راستی، درستی، صداقت، براستی، صادقانه، بدرستی، بخوبی، با حقیقت، مستقیما، یک راست، بی درنگ، قايم، بحالت عمودی، راس | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "راست" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به آن عبارتند از:
در نهایت، برای استفاده صحیح از کلمه "راست"، درنظر گرفتن مفهوم مورد نظر در زمینهای که استفاده میشود اهمیت زیادی دارد. | ||
واژه | راست | ||
معادل ابجد | 661 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | rāst | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [پهلوی: rāst] | ||
مختصات | (پَ)(اِمر.) | ||
آواشناسی | rAst | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی راست | ||
پخش صوت |
مستقيم، بي انحراف کلمه "راست" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است که برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به آن عبارتند از: معنا: "راست" میتواند به معنای «درست»، «صحيح» یا «خلاف کذب» باشد. همچنین به معنای «عمود» یا «راستزاویه» (مثل خط راست) نیز کاربرد دارد. قید: به عنوان قید، "راست" به معنای «بهطور صحیح» یا «بدون تغییر» به کار میرود. مثلاً: «او راست میگوید». به عنوان صفات: "راست" میتواند به عنوان صفت برای توصیف نامها استفاده شود. مثلاً: «دست راست»، «خط راست». ترکیبها: این کلمه میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود و اصطلاحات خاصی به وجود آورد. مانند «راستگویی»، «راستین» و ... نگارش و املای صحیح: "راست" همیشه به همین شکل نوشته میشود و نیازی به تعدیل یا تغییر ندارد. در نهایت، برای استفاده صحیح از کلمه "راست"، درنظر گرفتن مفهوم مورد نظر در زمینهای که استفاده میشود اهمیت زیادی دارد.
حق، درست، صائب، صحيح، صدق، صواب، سهي، شق، مستقيم، مستوي، يمين، امين، صديق، ، ناراست ، كج ، ناصاف ، يسار ، نادرست
غلط، نادرست ناراست
right, upright, truthful, straight, true, erect, straightforward, direct, sheer, candid, aboveboard, downright, truth, truly, directly, baldly, truthfully, apeak
صحيحا، تماما، الي اليمين، على نحو صائب، على طول، حق، اليمين، يمين، صواب، عدل، اليد اليمنى، ضربة باليد اليمنى، صحيح، مناسب، سليم، يميني، مستقيم، أيمن، ملائم، قويم، عادل، حقيقي، مضبوط، تمام، أساسي، منصف، معافى، سوي، مصيب على صواب، أفضل، أصلح، صحح، أنصف، عرف كل التفاصيل، نظم، حقا
sağ
droite
rechts
bien
giusto
صحیح، بجا، درست کار، قائم، عمودی، نیکو کار، راد، راستگو، صادق، حقگو، موافق باحقایق، از روی صدق و صفا، مستقیم، صریح، مرتب، سر راست، واقعی، حقیقی، راستین، رک، بی پرده، میان بر، محض، مطلق، خالص، پاک، حریری، منصفانه، بی ریا، بی تزویر، صاف و ساده، پوست کنده، حقیقت، راستی، درستی، صداقت، براستی، صادقانه، بدرستی، بخوبی، با حقیقت، مستقیما، یک راست، بی درنگ، قايم، بحالت عمودی، راس