ران
licenseمعنی کلمه ران
معنی واژه ران
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(بن مضارعِ راندن)
مختصات:
(اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
rAn
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
251
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
thigh | leg
ترکی
uyluk
فرانسوی
cuisse
آلمانی
oberschenkel
اسپانیایی
hermético
ایتالیایی
coscia
عربی
فخذ | شىء يشبه الفخذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ران" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد و قواعد و نکات نگارشی خاصی میتوان برای آن در نظر گرفت. در زیر به برخی از این نکات اشاره میگردد:
-
جایگاه کلمه:
- "ران" به معنای قسمتی از بدن (پای بین زانو و لگن) است و معمولاً در جملات به عنوان اسم استفاده میشود.
- به عنوان مثال: "ران او آسیب دیده است."
-
نقش کلمه در جملات:
- "ران" میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا جار در جملات مختلف به کار رود.
- مثال: "من ران او را نمیشناسم." (مفعول)
-
صرف و نحو:
- "ران" به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش در فارسی مطرح میشود و به طور معمول به شکل مفرد به کار میرود.
-
حروف اضافه:
- با کلمه "ران" غالباً حروف اضافه مانند "به"، "در" و "از" استفاده میشود.
- مثال: "درد در ران او حس میشود."
-
نکات نگارشی:
- در نگارش باید توجه داشت که کلمه "ران" به درستی و بدون اشتباه نوشته شود. همچنین، در نوشتن متنهای علمی یا پزشکی، استفاده از این کلمه باید با دقت و بر اساس مفهموم آن باشد.
- ارتباط با کلمات دیگر:
- "ران" ممکن است با صفات و قیدهای مختلف به کار رود.
- مثال: "ران آسیبدیده"، "ران چاق"، "ران بلند".
در نهایت، توجه به بافت متن و کاربرد صحیح کلمه در جملات از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "ران" در جملات مختلف آورده شده است:
- او در هنگام دویدن دچار درد در ران خود شد.
- پزشک توصیه کرد که برای تقویت عضلات ران، ورزشهای مخصوصی انجام دهد.
- در فصل تابستان، او همیشه شلوارک میپوشد تا زیبایی رانهای خود را نمایش دهد.
- ران این خودرو به حدی قدرتمند است که میتواند به سرعت بالایی برسد.
- در مسابقه دو، رقبای او به سرعت از او جلو زدند و تنها صدای نفسهای او از رانهایش شنیده میشد.
امیدوارم این جملات مفید باشند!