رئیس
licenseمعنی کلمه رئیس
معنی واژه رئیس
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | امير، باشي، بزرگ، پيشوا، زعيم، سر، سرپرست، سردار، سردسته، سركرده، سرور، سيد، صدر، صنديد، عميد، ليدر، مافوق، مدير، مهتر، نقيب، | ||
متضاد | مرئوس | ||
انگلیسی | chief, ruler, commander, prefect, premiere, arch-, boss | ||
عربی | رئيس، قائد، مدير، زعيم، مولى، رئيسي، أول، أكبر، أعلى | ||
ترکی | patron | ||
فرانسوی | chef | ||
آلمانی | chef | ||
اسپانیایی | jefe | ||
ایتالیایی | capo | ||
مرتبط | فرمانده، پیشرو، سالار، سید، خط کش، حکمران، فرمانروا، خط، فرمانفرما، تخماق، ضابط، بخشدار، افسر ارشد، نخست وزیر، نخستین نمایش یک نمایشنامه، رهبر، هنرپیشه برجسته، کبیر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "رئیس" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مورد استفاده قرار میگیرد و در نوشتار و گفتار قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از قوانین و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود:
با توجه به این قواعد، میتوانید کلمه "رئیس" را به درستی در جملات و متنهای خود استفاده کنید. | ||
واژه | رئیس | ||
معادل ابجد | 271 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ra'is | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، صفت) [عربی، جمع: رؤساء] | ||
مختصات | (رَ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | ra'is | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی رئیس | ||
پخش صوت |
سرور، مهتر، سردار، و مهتر قوم، سر کلمه "رئیس" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مورد استفاده قرار میگیرد و در نوشتار و گفتار قواعد خاصی دارد. در زیر به برخی از قوانین و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میشود: نوشتار: کلمه "رئیس" همواره با "ی" (یاء) مشخصه به صورت "رئیس" نوشته میشود و نه به صورت "رییس". نحوه تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت [ra'is] است. جمع: جمع این کلمه "رؤسا" است. در این جمع، حرف "و" به همراه "ا" در جمع قرار میگیرد. مضاف الیه: هنگام استفاده از کلمه "رئیس" در جملات به عنوان مضاف و مضافالیه، باید به صیغه و قواعد مربوط به آن دقت شود. به عنوان مثال: حروف اضافه: اگر بخواهید از حروف اضافه استفاده کنید، باید به ساختار آن توجه کنید: با توجه به این قواعد، میتوانید کلمه "رئیس" را به درستی در جملات و متنهای خود استفاده کنید.
امير، باشي، بزرگ، پيشوا، زعيم، سر، سرپرست، سردار، سردسته، سركرده، سرور، سيد، صدر، صنديد، عميد، ليدر، مافوق، مدير، مهتر، نقيب،
مرئوس
chief, ruler, commander, prefect, premiere, arch-, boss
رئيس، قائد، مدير، زعيم، مولى، رئيسي، أول، أكبر، أعلى
patron
chef
chef
jefe
capo
فرمانده، پیشرو، سالار، سید، خط کش، حکمران، فرمانروا، خط، فرمانفرما، تخماق، ضابط، بخشدار، افسر ارشد، نخست وزیر، نخستین نمایش یک نمایشنامه، رهبر، هنرپیشه برجسته، کبیر