جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 20% تخفیف! دریافت کد


0
0
407
اطلاعات بیشتر واژه
واژه آبله
معادل ابجد 38
تعداد حروف 4
تلفظ 'āb[e]le
نقش دستوری اسم
ترکیب (اسم) (پزشکی)
مختصات (لَ یا بِ لِ) ( اِ.)
آواشناسی 'Able
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی هوشیار
نمایش تصویر آبله
پخش صوت

بر آمدگي قسمتي از بدن به علت سوختگي
يا ضرب وزخم، تاول .
(اسم) ‎ - 1 بر آمدگي بخشي از بشره بسبب
سوختگي يا ضرب و زخم و گردآمدن آب ميان
بشره و دمه يعني جلد اصلي . ‎ - 2 مرضي است
ساري که بصورت تاولهايي روي پوست بدن
ظاهر ميشود و با تب همراه است . در اغلب
حيوانات مانند گوسفند و گاو و خوک و بز
و اسب و پرندگان نيز بروز ميکند باد آبله
‎ - 3 عقده اي که بسبب راه رفتن بسيار در
پا پيدا شود . ‎ - 4 تبخال تبخاله .
‎ - 5 تکمه ء پستان سر پستان نوک پستان
ياآبله از هم گسستن . بيرون زدن آبله .
يا آبله پستان ‎ . 5 يا آبله چشم .
دانه ء سفيد يا سرخي که بر ظاهر چشم پديد
آيد توژک . ياآبله رخ فلک . ستارگان .
يا آبله روز .آفتاب . يا آبله گاوي آبله
ايست که بيشتر روي پستانهاي گاو ميزند
(‎ 20 تا ‎ 30 دانه) . اهميتش از آن جهت است
که از ترشح دانه هاي آن مايه ء آبله براي
انسان تهيه ميکنند . يا آبله گوسفند .
مرضي است که با تب در گوسفند شروع ميشود و
تاولهاي آبله بيشتر در نقاط کم مو
(مانند صورت شکم زير بغل و زير
ران) ظاهر ميشود و بگوسفندان ديگر گله
سرايت ميکند .
1- تاول 2- تبخال، تبخاله
doodle, smallpox, fool, pox, imbecile, blister, simpleton, pock, variola, dolt, screwball, fop, half-wit, foolish, silly, asinine, fat-witted
أحمق
aptal
idiot
narr
tonto
scemo
ابله، مرض ابله، جای ابله، احمق، نادان، دلقک، خر، خرفت، سیفلیس، سیفیلیس، ساده لوح، ساده دل، جوش چرک دار، ابله گاوی، کله خر، خرشو، ادم بوالهوس، ادم عجیب غریب، خیره سر، خیره سری، ادم خودساز و جلف، کج کلاه، کم ذوق، ادم احمق و نادان، سفیه، سبک مغز، ابلهانه، جاهل، نابخرد، احمقانه، بی مخ، مزخرف، بی ذوق، کودن

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "آبله" در زبان فارسی به معنای نوعی بیماری پوستی است که به وجود آمدن ضایعاتی در پوست منجر می‌شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "آبله" با "الف" در اول و با "ه" در انتهای خود نوشته می‌شود. املای آن به این شکل است: آبله.

  2. نوع کلمه: "آبله" یک اسم است و به بیماری خاصی اشاره دارد.

  3. نکات صرفی:

    • جمع: جمع "آبله" به صورت "آبله‌ها" نوشته می‌شود.
    • حالت اضافه: در حالت اضافه، می‌توان گفت "آبله‌ی مسری" یا "آبله‌ی باندا".
  4. استفاده در متن: در متون پزشکی و بهداشتی، این کلمه معمولاً به همراه توضیحات و اطلاعات مرتبط به کار می‌رود. مثلاً: "آبله نوعی بیماری پوستی است که معمولاً با تب و ضایعات پوستی همراه است."

  5. نکات نگارشی:
    • در هنگام نوشتن، فاصله مناسب بین کلمات رعایت شود.
    • استفاده از "آبله" در جملات به صورت صحیح و با توجه به قوانین نگارشی فارسی مانند نقطه‌گذاری، ویرگول و غیره انجام گیرد.

با رعایت این نکات می‌توانید به درستی و به‌طور مؤثر از کلمه "آبله" در نگارش‌های خود استفاده کنید.


500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی