رعیت
licenseمعنی کلمه رعیت
معنی واژه رعیت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برزگر، روستايي 2- تبعه | ||
انگلیسی | vassal,peasant,bondman,cotter,citizen,cottar,helot,villein | ||
عربی | التابع، فلاح الإقطاع، تابع، ذليل، خادم، مقطعي، تابعس | ||
ترکی | serf | ||
فرانسوی | serf | ||
آلمانی | leibeigene | ||
اسپانیایی | siervo | ||
ایتالیایی | servo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "رعیت" به معنای کشاورزان یا مردم عادی است که در جوامع تاریخی و نظامهای فئودالی به کار میرفت. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد و نکات زیر قابل توجه است:
با رعایت این نکات، میتوان کلمه "رعیت" را به درستی و به طور مؤثر در نوشتار فارسی به کار برد. | ||
واژه | رعیت | ||
معادل ابجد | 680 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ra'iy[y]at | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: رعیّة، جمع: رَعایا] | ||
مختصات | (رَ یَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | ra'yat | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی رعیت | ||
پخش صوت |
داراي سرپرست و راعي، زير دست، مردم فرمانبردار، کلمه "رعیت" به معنای کشاورزان یا مردم عادی است که در جوامع تاریخی و نظامهای فئودالی به کار میرفت. در نگارش و استفاده از این کلمه، قواعد و نکات زیر قابل توجه است: املا: کلمه "رعیت" به همین صورت نوشته میشود و از نظر املایی دقت شود. نحو و صرف: قواعد نگارشی: با رعایت این نکات، میتوان کلمه "رعیت" را به درستی و به طور مؤثر در نوشتار فارسی به کار برد.
جمعي کشاورز که در يک ملک و تحت فرمان يکنفر
مالک باشند
هراسان، ترسان، مرعوب، وحشت زده
1- برزگر، روستايي
2- تبعه
vassal,peasant,bondman,cotter,citizen,cottar,helot,villein
التابع، فلاح الإقطاع، تابع، ذليل، خادم، مقطعي، تابعس
serf
serf
leibeigene
siervo
servo