روستا
licenseمعنی کلمه روستا
معنی واژه روستا
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | آبادي، ده، دهات، ديه، رستاق، قريه، قصبه | ||
انگلیسی | village | ||
عربی | قرية، أهل القرية، قروي | ||
ترکی | köy | ||
فرانسوی | village | ||
آلمانی | dorf | ||
اسپانیایی | aldea | ||
ایتالیایی | villaggio | ||
مرتبط | دهکده، قریه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "روستا" در زبان فارسی به معنای یک منطقه مسکونی کوچک است و در قواعد و نگارش فارسی نکاتی در مورد آن وجود دارد:
به این نکات توجه کرده و در نگارشها و محاورات خود از آنها بهرهبرید! | ||
واژه | روستا | ||
معادل ابجد | 667 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | rustā | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: rōstāk] ‹رستاک› | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | rustA | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی روستا | ||
پخش صوت |
ده ، قريه کلمه "روستا" در زبان فارسی به معنای یک منطقه مسکونی کوچک است و در قواعد و نگارش فارسی نکاتی در مورد آن وجود دارد: نحو و کاربرد: "روستا" معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به تنهایی یا به همراه صفتها و قیدها به کار برود. به عنوان مثال: "روستای کوهستانی" یا "در روستا زندگی میکنم". جمع و مفرد: "روستا" در حالت جمع به "روستاها" تبدیل میشود. برای مثال: "روستاها در اطراف شهر پراکندهاند". حروف اضافه: برای معرفی مکان، معمولاً از حروف اضافه "در"، "به" و "از" استفاده میشود. مثلاً: "در روستا" یا "به روستا رفتن". فعلها: در جملههایی که "روستا" به عنوان موضوع یا مفعول استفاده میشود، فعلها باید متناسب با آن صرف شوند. به عنوان مثال: "روستا زیباست" یا "من به روستا میروم". تطابق: در جملات که "روستا" به عنوان فاعل یا مفعول در نظر گرفته میشود، باید توجه کرد که صفات و افعال با آن از نظر تعداد و جنس تطابق داشته باشند. به این نکات توجه کرده و در نگارشها و محاورات خود از آنها بهرهبرید!
آبادي، ده، دهات، ديه، رستاق، قريه، قصبه
village
قرية، أهل القرية، قروي
köy
village
dorf
aldea
villaggio
دهکده، قریه