ارتجاع
licenseمعنی کلمه ارتجاع
معنی واژه ارتجاع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تحجر، كهنهگرايي، محافظهكاري، نوستيزي، واپسگرايي | ||
متضاد | تجدد، نوگرايي | ||
انگلیسی | stretch, restitution, elastic | ||
عربی | امتداد، مسافة، مدى، مط، اتساع، مجال، نزهة على القدمين، مد، تمدد، تمطط، بسط، امتد، عمل بالطاقة القصوى، بذل جهدا، بذل جهدا قويا، توسع في تفسير شئ ما، تمتد | ||
ترکی | sekme | ||
فرانسوی | rebond | ||
آلمانی | rebound | ||
اسپانیایی | rebote | ||
ایتالیایی | rimbalzo | ||
مرتبط | بسط، قطعه، اتساع، خط ممتد، کوشش، جبران، اعاده، غرامت، تلافی، باز گردانی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «ارتجاع» یکی از واژگان مهم در زبان فارسی است که به معنای بازگشت به وضع قبلی یا عقبگرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میباشد. در زیر به برخی نکات درباره این کلمه و نحوه نگارش و استفاده از آن در جملات اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «ارتجاع» به طور مؤثر و درست استفاده کنید. | ||
واژه | ارتجاع | ||
معادل ابجد | 675 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'ertejā' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ تِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'ertejA' | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ارتجاع | ||
پخش صوت |
بخشيدن را باز گرفتن،بازگشت کلمه «ارتجاع» یکی از واژگان مهم در زبان فارسی است که به معنای بازگشت به وضع قبلی یا عقبگرد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میباشد. در زیر به برخی نکات درباره این کلمه و نحوه نگارش و استفاده از آن در جملات اشاره میشود: نحوه نگارش: کلمه «ارتجاع» به همین صورت و با همین املاء نوشته میشود. توجه به نوشتار صحیح و رعایت قواعد نگارشی در بهکارگیری این واژه ضروری است. استفاده در جمله: این واژه معمولاً در متونی که به مباحث اجتماعی، سیاسی و فلسفی میپردازند، به کار میرود. مثلاً: مغایرت با دیگر واژهها: کلمه «ارتجاع» در مقابل واژههایی مانند «پیشرفت» یا «تحول» قرار میگیرد. این نکته در زمان بحث یا نوشتن مقالات تحلیلی مهم است. وجه زبانی: در نوشتههای رسمی و دانشگاهی، این واژه به عنوان اصطلاحی فنی و تخصصی تلقی میشود و باید در زمینه مناسب به کار رود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «ارتجاع» به طور مؤثر و درست استفاده کنید.
تحجر، كهنهگرايي، محافظهكاري، نوستيزي، واپسگرايي
تجدد، نوگرايي
stretch, restitution, elastic
امتداد، مسافة، مدى، مط، اتساع، مجال، نزهة على القدمين، مد، تمدد، تمطط، بسط، امتد، عمل بالطاقة القصوى، بذل جهدا، بذل جهدا قويا، توسع في تفسير شئ ما، تمتد
sekme
rebond
rebound
rebote
rimbalzo
بسط، قطعه، اتساع، خط ممتد، کوشش، جبران، اعاده، غرامت، تلافی، باز گردانی