ریخت
licenseمعنی کلمه ریخت
معنی واژه ریخت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اندام، شكل، صورت، قيافه، هيات، هيكل 2- ريختن | ||
انگلیسی | form,shape,feature | ||
عربی | تشكل، تكوين، تألف، نظم، كون فكرة، ألف، صاغ اللغة، أنشأ، إتخذ شكلا، برز، رتب، شكل، استمارة، صورة، نوع، هيئة، صيغة، قالب، ضرب، الأنموذج، مظهر، عرف، السلف، صف مدرسي، مقعد خشبي طويل، في حالة جيدة، التزام للعرف | ||
ترکی | dökülmüş | ||
فرانسوی | déversé | ||
آلمانی | verschüttet | ||
اسپانیایی | derramado | ||
ایتالیایی | rovesciato | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ریخت" در زبان فارسی به عنوان یک فعل گذشته از فعل "ریختن" به کار میرود و همچنین میتواند به عنوان اسم نیز به معنای شکل یا قالب استفاده شود. در اینجا به چند نکته مهم در مورد نگارش و کاربرد این کلمه اشاره میشود: 1. استفاده به عنوان فعل:
2. استفاده به عنوان اسم:
3. نگارش:
4. قواعد نگارشی:
5. تلفظ:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ریخت" به درستی و به طور موثر در نوشتارهای فارسی خود استفاده کنید. | ||
واژه | ریخت | ||
معادل ابجد | 1210 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | rixt | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم، بن ماضیِ ریختن) [عامیانه، مجاز] | ||
مختصات | (عا.) | ||
آواشناسی | rixt | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ریخت | ||
پخش صوت |
شکل و قيافه کلمه "ریخت" در زبان فارسی به عنوان یک فعل گذشته از فعل "ریختن" به کار میرود و همچنین میتواند به عنوان اسم نیز به معنای شکل یا قالب استفاده شود. در اینجا به چند نکته مهم در مورد نگارش و کاربرد این کلمه اشاره میشود: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ریخت" به درستی و به طور موثر در نوشتارهای فارسی خود استفاده کنید.
1- اندام، شكل، صورت، قيافه، هيات، هيكل
2- ريختن
form,shape,feature
تشكل، تكوين، تألف، نظم، كون فكرة، ألف، صاغ اللغة، أنشأ، إتخذ شكلا، برز، رتب، شكل، استمارة، صورة، نوع، هيئة، صيغة، قالب، ضرب، الأنموذج، مظهر، عرف، السلف، صف مدرسي، مقعد خشبي طويل، في حالة جيدة، التزام للعرف
dökülmüş
déversé
verschüttet
derramado
rovesciato1. استفاده به عنوان فعل:
2. استفاده به عنوان اسم:
3. نگارش:
4. قواعد نگارشی:
5. تلفظ: