ریل
licenseمعنی کلمه ریل
معنی واژه ریل
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| انگلیسی | real,railing | ||
| عربی | ريال، رجل ذو همة، شىء حقيقي، حقيقي، صحيح، صادق، مادي، كائن، مقيس يالقوة الشرائية، غير زائف، خالص، واقعي، الي اقصي حد | ||
| ترکی | demiryolu | ||
| فرانسوی | rail | ||
| آلمانی | schiene | ||
| اسپانیایی | carril | ||
| ایتالیایی | sbarra | ||
| تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "ریل" در زبان فارسی به‌معنای "خط آهن" یا "ریل‌های راه‌آهن" به کار می‌رود و به‌طور خاص در متون فنی و مهندسی استفاده می‌شود. برای نگارش صحیح و رعایت قواعد نگارشی این واژه، به نکات زیر توجه کنید:
اگر سؤال دیگری دارید یا به جزئیات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم! | ||
| واژه | ریل | ||
| معادل ابجد | 240 | ||
| تعداد حروف | 3 | ||
| تلفظ | reyl | ||
| نقش دستوری | اسم | ||
| ترکیب | (اسم) [انگلیسی: rail] | ||
| مختصات | (رَ یا رِ) [ انگ . ] (اِ.) | ||
| آواشناسی | reyl | ||
| الگوی تکیه | S | ||
| شمارگان هجا | 1 | ||
| منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
| نمایش تصویر | معنی ریل | ||
| پخش صوت | |||
انگليسي تيرآهن کلمه "ریل" در زبان فارسی به‌معنای "خط آهن" یا "ریل‌های راه‌آهن" به کار می‌رود و به‌طور خاص در متون فنی و مهندسی استفاده می‌شود. برای نگارش صحیح و رعایت قواعد نگارشی این واژه، به نکات زیر توجه کنید: نحوه نوشتن: کلمه "ریل" همیشه به‌صورت صحیح نوشته می‌شود و نباید به‌اشتباه به‌صورت‌های دیگر (مثلاً "ریل‌ها" یا "ریل‌های") نوشته شود؛ البته اینها اشکالی ندارند و بسته به سیاق جمله ممکن است به کار روند. جمع بستن: برای جمع بستن "ریل"، از "ریل‌ها" استفاده می‌شود. برای مثال: "ریل‌ها در محل نصب شدند." کاربرد: معمولاً در متون فنی، اقتصادی و مهندسی در زمینه‌های حمل و نقل و راه‌آهن کلمه "ریل" استفاده می‌شود. علامت‌گذاری: اگر کلمه "ریل" در وسط جمله قرار دارد، هیچ نیازی به گذاشتن ویرگول یا علائم دیگر قبل یا بعد از آن نیست، مگر اینکه جمله ساختار خاصی داشته باشد که نیاز به نشانه‌گذاری داشته باشد. اگر سؤال دیگری دارید یا به جزئیات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!
انگليسي شيار
(اسم) هر يک از تيره هاي آهني که
در مسير راه آهن روي زمين کار گذارند
تا واگون از روي آن حرکت کند .
real,railing
ريال، رجل ذو همة، شىء حقيقي، حقيقي، صحيح، صادق، مادي، كائن، مقيس يالقوة الشرائية، غير زائف، خالص، واقعي، الي اقصي حد
demiryolu
rail
schiene
carril
sbarra
