زاغ
licenseمعنی کلمه زاغ
معنی واژه زاغ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- زاغج، زاغچه، زغن، غراب، كلاغ 2- كبود 3- زاج | ||
انگلیسی | crow | ||
عربی | غراب اسود | ||
ترکی | kuzgun | ||
فرانسوی | le corbeau | ||
آلمانی | der rabe | ||
اسپانیایی | el cuervo | ||
ایتالیایی | il corvo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زاغ" در زبان فارسی به معنای پرندهای از خانوادهی crowها است و در نوشتار فارسی نیز باید به قواعد خاصی توجه شود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
بهطور کلی، نگارش صحیح و رعایت قواعد نگارشی هنگام استفاده از کلمه "زاغ" و هر کلمه دیگری در فارسی اهمیت ویژهای دارد. | ||
واژه | زاغ | ||
معادل ابجد | 1008 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | zāq | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زاگ، زاک] ‹زاک› (شیمی) [قدیمی] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | zAq | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زاغ | ||
پخش صوت |
مرغيست برنگ سياه و منقار سرخي دارد به شکل کلاغ کلمه "زاغ" در زبان فارسی به معنای پرندهای از خانوادهی crowها است و در نوشتار فارسی نیز باید به قواعد خاصی توجه شود. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میشود: فاصلهگذاری: کلمهی "زاغ" باید بهطور صحیح از کلمات دیگر جدا نوشته شود. اگر در جملهای بکار رود، نباید به کلمات دیگر چسبیده باشد. علائم نگارشی: در صورتی که این کلمه در انتهای جمله باشد یا به عنوان بخشی از جمله معرفی استفاده شود، استفاده از نقطه، ویرگول، یا سایر علائم نگارشی بسته به بافت آن لازم است. نحوهی استفاده: کلمه "زاغ" میتواند به عنوان اسم و یا بخشی از ترکیبهای دیگر به کار رود. مثلاً "زاغ سیاه" یا "زاغها" برای اشاره به تمامی زاغها. اعرابگذاری: اگر در متنی نیاز به اعرابگذاری باشد، "زاغ" به صورت "زَاغ" نوشته میشود. بهطور کلی، نگارش صحیح و رعایت قواعد نگارشی هنگام استفاده از کلمه "زاغ" و هر کلمه دیگری در فارسی اهمیت ویژهای دارد.
کوچک ميباشد که هيچ جاي او سفيد نباشد وو پايهاي او
سرخ است
1- زاغج، زاغچه، زغن، غراب، كلاغ
2- كبود
3- زاج
crow
غراب اسود
kuzgun
le corbeau
der rabe
el cuervo
il corvo