زاویه
licenseمعنی کلمه زاویه
معنی واژه زاویه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- كنج، گوشه 2- بيعت، خانقاه، دير، صومعه، عبادتخانه، معبد، تكيه 3- خلوتخانه، خلوتكده 4- خانه، مسكن 5- حجره، غرفه | ||
انگلیسی | angle, corner, hermitage, canton | ||
عربی | زاوية، صنارة، وجهة نظر، صاد بالصنارة، حصل، صنر صاد بالصنارة، إحتال للحصول على | ||
ترکی | açı | ||
فرانسوی | angle | ||
آلمانی | winkel | ||
اسپانیایی | ángulo | ||
ایتالیایی | angolo | ||
مرتبط | طرف، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، گوشه عزلت، جای انزوا، بلوک، قسمت، بخش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زاویه" در زبان فارسی به معنای مکان یا فضایی است که دو خط، سطح یا صفحه در آن به هم میرسند یا شکل میگیرند. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، چند نکته را باید مدنظر داشت:
با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر و صحیح از کلمه "زاویه" در نوشتههای خود استفاده کنید. | ||
واژه | زاویه | ||
معادل ابجد | 29 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zāviye | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: زاویَة] | ||
مختصات | (یِ) [ ع . زاویة ] | ||
آواشناسی | zAviye | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زاویه | ||
پخش صوت |
کنج و بيغوله ، کنج و گوشه ، کرانه کلمه "زاویه" در زبان فارسی به معنای مکان یا فضایی است که دو خط، سطح یا صفحه در آن به هم میرسند یا شکل میگیرند. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، چند نکته را باید مدنظر داشت: نوشتار صحیح: کلمه "زاویه" به همین شکل نوشته میشود و از حروف "ز"، "ا"، "و"، "ی" و "ه" تشکیل شده است. جمعسازی: جمع کلمه "زاویه" به صورت "زاویا" یا "زاویهها" استفاده میشود. هر دو شکل رایج هستند، اما "زاویهها" بیشتر در مکالمات و متون علمی به کار میرود. کاربرد در جملات: این کلمه معمولاً در زمینههای ریاضی، هندسه، فیزیک و معماری استفاده میشود. مثال: قانون نگارشی: اگر کلمه "زاویه" در وسط جمله به کار رود، باید به قواعد نگارشی توجه کرد. مثلاً در مورد استفاده از ویرگول یا نقطه در اطراف آن. با رعایت این نکات، میتوانید به طور مؤثر و صحیح از کلمه "زاویه" در نوشتههای خود استفاده کنید.
1- كنج، گوشه
2- بيعت، خانقاه، دير، صومعه، عبادتخانه، معبد، تكيه
3- خلوتخانه، خلوتكده
4- خانه، مسكن
5- حجره، غرفه
angle, corner, hermitage, canton
زاوية، صنارة، وجهة نظر، صاد بالصنارة، حصل، صنر صاد بالصنارة، إحتال للحصول على
açı
angle
winkel
ángulo
angolo
طرف، کنج، قلاب ماهی گیری، تیزی یا گوشه هر چیزی، گوشه عزلت، جای انزوا، بلوک، قسمت، بخش