جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: - 1 عضو طولاني و نسبتا طويل و متحرک که در حفره دهاني قرار دارد و در انتها به وسيله قسمتي بنام }} بند زبان {{ بکف دهان و استخوان لامي چسبيده و نوک آن آزاد است و جهت اعمال بلع و مکالمه و تغييرات صدا بکار ميرود و ضمنا عضو اصلي حس ذايقه است لسان . يا بن زبان قسمت انتهايي زبان که به کف دهان متصل ميشود انتهاي زبان . يا بند زبان مهار زبان . يا زبان کوچک شراع الحنک . يا زبان گاو - 1 نوعي پيکان تير شکاري . - 2 گاو زبان. يا زبان زبان قسمت آزاد ابتداي زبان که متحرک است و ميتواند از دهان خارج شود نوک زبان . يا زبان به چيزي باز کردن آنرا به زبان آوردن بدان تفوه کردن . يا زبان تر کردن - 1 سخن گفتن . - 2 لقمه در دهان گذاشتن . - 3 گفتار تقرير بيان . يا زبان بي سر سخن بيهوده . يا زبان حال وضع و حال شخص که از انديشه و نيت و احوال دروني او حکايت ميکند . يا زبان دل زبان حال . يا زبان گلها اروپاييان هر گلي را رمز و نشانه امري دانسته اند که آنرا زبان گلها ناميده اند . بدين طريق با فرستادن يک گل ميتوان منظور خود را به طرف فهماند مثل گل سرخ نشانه عشق و گل بنفشه نشانه بي مهري است . - 4 هر يک از فلسهايي که در قاعده سنبله هاي گلهاي تيره غلات وجود دارد . وشتگر پايکوب zafan ظفان zafan zafan zafan zafán zafan
به نظر میرسد که شما به کلمه «زبان» اشاره دارید. در زبان فارسی، کلمه «زبان» به معنی عضو گفتاری، زبان به معنای زبانهای مختلف (مانند زبان فارسی، زبان انگلیسی) و همچنین به معنای بیان احساسات و افکار استفاده میشود. اما اگر کلمه دیگری به اسم «زفان» مد نظر شماست، به نظر میرسد که این کلمه در زبان فارسی مرسوم نیست و شاید یک اشتباه تایپی باشد.
در هر صورت، در زیر برخی از قواعد نگارشی و نحوی مربوط به کلمات مشابه و خود کلمه «زبان» ذکر میشود:
نقطهگذاری: اگر «زبان» در جملهای به کار میرود که به پایان جمله میرسد، باید پس از آن نقطه گذاشته شود. مثلاً: "زبان فارسی زیبایی خاصی دارد."
استفاده از صفت: میتوانید از صفات برای توصیف زبانها استفاده کنید. مثلاً: "زبان شیرین"، "زبان زنده".
جمع بستن: در صورت نیاز به جمع بستن این کلمه، به شکل «زبانها» تبدیل میشود.
نحو: کلمه «زبان» میتواند به عنوان اسم فاعل یا مفعول در جملات مختلف به کار رود، مانند: "زبان فارسی را یاد میگیرم."
اگر سوال خاصتری در مورد این کلمه یا نحوهی استفاده آن دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
کلمه "زفان" به معنای زبان است و میتواند در جملات مختلف استفاده شود. در زیر چند مثال برای استفاده از این کلمه آورده شده است:
زبان مادری من فارسی است و من به این زبان بسیار علاقه دارم.
زفان تو آنگونه که بیان کردی، بسیار دلنشین و زیباست.
برای یادگیری یک زبان جدید، باید با زفان آن آشنا شویم.
زفان انسان ابزار برقراری ارتباط و انتقال احساسات است.
او از زفان بیگانه برای گفتوگو با دوستانش استفاده میکرد.
اگر دنبال استفاده خاصتری از این کلمه هستید، لطفاً بیشتر توضیح دهید تا بتوانم بهتر کمک کنم!