زنجبیل
licenseمعنی کلمه زنجبیل
معنی واژه زنجبیل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ginger | ||
عربی | زنجبيل، نشاط، حيوية، لون بني، نشط، تعيش | ||
ترکی | zencefil | ||
فرانسوی | gingembre | ||
آلمانی | ingwer | ||
اسپانیایی | jengibre | ||
ایتالیایی | zenzero | ||
مرتبط | زنجفیل، تندی، حرارت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زنجبیل" یک نام عمومی برای یک گیاه دارویی و ادویه است که در فارسی به همین شکل نوشته و تلفظ میشود. در اینجا برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه را بررسی میکنیم:
به طور کلی، نگارش و استفاده از کلمه "زنجبیل" در متون فارسی باید به طور صحیح و مطابق با قواعد زبان و نگارش فارسی انجام گیرد. | ||
واژه | زنجبیل | ||
معادل ابجد | 102 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | zanje(a)bil | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: زنجپیل] ‹زنجفیل، شنگلیل، شنگویر› (زیستشناسی) | ||
مختصات | (زَ جِ) (اِ.) | ||
آواشناسی | zanjabil | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زنجبیل | ||
پخش صوت |
بيخ گياهي است داراي برگهاي دراز و باريک شبيه به کلمه "زنجبیل" یک نام عمومی برای یک گیاه دارویی و ادویه است که در فارسی به همین شکل نوشته و تلفظ میشود. در اینجا برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه را بررسی میکنیم: نوشتار صحیح: کلمه به صورت "زنجبیل" نوشته میشود و شکلهای دیگری مانند "زنجبیل" یا "زنجبيل" نادرست هستند. تنوع در استفاده: این کلمه میتواند به عنوان اسم ذکر گردد و در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال: "من از زنجبیل برای طعم دادن به چای استفاده میکنم." گونههای زبانی: "زنجبیل" در زبانهای دیگر نیز معادلهایی دارد که ممکن است در متون علمی یا آشپزی به کار رود. نکتههای نگارشی: در صورتی که این کلمه در متنی به کار رود، باید به قواعد عمومی نگارش توجه شود، مانند قرار دادن کاما یا نقطه در پایان جملات. جمع و مفرد: شکل مفرد است و در صورت نیاز به جمع میتوان از "زنجبیلها" یا "زنجبیلها" استفاده کرد. به طور کلی، نگارش و استفاده از کلمه "زنجبیل" در متون فارسی باید به طور صحیح و مطابق با قواعد زبان و نگارش فارسی انجام گیرد.
برگ ني، گلهايش خوشه اي زرد رنگ،
و بلنديش تا يک متر ميرسد،
طمعش تند و براي معطر ساختن بعضي خوراکها بکار
ميرود
ginger
زنجبيل، نشاط، حيوية، لون بني، نشط، تعيش
zencefil
gingembre
ingwer
jengibre
zenzero
زنجفیل، تندی، حرارت