زیاد
licenseمعنی کلمه زیاد
معنی واژه زیاد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بابركت، بس، بسيار، ب يشمار، بي نهايت، جزيل، خيلي، عديده، فراوان، كثير، معتنابه، مفرط، وافر، هنگفت | ||
انگلیسی | high, great, numerous, vast, wide, heavy, intense, generous, immoderate, manifold, thick, copious, rife, extortionate, liberal, superabundant, fulsome, immane, populous, supererogatory, many, much, too, very, far, very much, overmuch, multi-, o'er-, over- | ||
عربی | كثيراً | ||
ترکی | fazla | ||
فرانسوی | beaucoup | ||
آلمانی | viel | ||
اسپانیایی | mucho | ||
ایتالیایی | tanto | ||
مرتبط | عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، بزرگ، کبیر، عظیم، متعدد، بی شمار، بسیار، وسیع، پهناور، عریض، پهن، گشاد، سنگین، سخت، قوی، گران، وزین، شدید، مشتاقانه، بخشنده، سخی، بی اعتدال، چند برابر، چند تا، ضخیم، غلیظ، کلفت، انبوه، ستبر، مملو، شایع، پر، متداول، عادی، اخاذ، زیاده ستان، جالب توجه، ازاده، نظر بلند، دارای سعه نظر، دارای وفور، اغراق امیز، پلید، شهوانی، مفصل، شریر، پرجمعیت، کثیرالجمعیت، نافله، بیش از حد لزوم، وابسته به بسپردازی، زائد، خیلی، چندین، بسا، تقریبا، بسی، بفراوانیدور، هم، نیز، همچنین، بحد افراط، چندان، دور از، بعلاوه، خیلی زیاد، چند، بیشتر، دارای تعداد زیاد، بیش | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "زیاد" در زبان فارسی به چند شکل و در زمینههای مختلف استفاده میشود. در زیر به بررسی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه میپردازیم:
براساس زمینه و ساختار جمله، کاربرد "زیاد" به صورت صحیح میتواند معنا و مفهوم را به طور مؤثری منتقل کند. | ||
واژه | زیاد | ||
معادل ابجد | 22 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | ziyād | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [مٲخوذ از عربی: زیادَة] | ||
مختصات | (ص . ق .) | ||
آواشناسی | ziyAd | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی زیاد | ||
پخش صوت |
افزوني و زيادتي، فراوان، بسيار کلمه "زیاد" در زبان فارسی به چند شکل و در زمینههای مختلف استفاده میشود. در زیر به بررسی نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه میپردازیم: استفاده نادرست از "زیاد": "زیاد" به عنوان صفت به معنای "مقدار زیاد" یا "فراوان" استفاده میشود. همچنین، در برخی موارد به عنوان قید به معنی "بیش از حد" به کار میرود. نکته نگارشی: اگر "زیاد" بهعنوان صفت به کار برود، معمولاً باید با یک اسم همراه شود. در این صورت، "زیاد" باید به حالت مفرد یا جمع نامناسب ادغام شود. حذف "زیاد": در برخی جملات میتوان "زیاد" را حذف کرد، مگر اینکه تأکید بر فراوانی ضرورت داشته باشد. نقطهگذاری: در جملاتی که "زیاد" به عنوان جزء اصلی جمله ظاهر میشود، باید دقت نمایید که از نقطهگذاری مناسب استفاده شود تا معنای جمله به درستی منتقل شود. براساس زمینه و ساختار جمله، کاربرد "زیاد" به صورت صحیح میتواند معنا و مفهوم را به طور مؤثری منتقل کند.
بابركت، بس، بسيار، ب يشمار، بي نهايت، جزيل، خيلي، عديده، فراوان، كثير، معتنابه، مفرط، وافر، هنگفت
high, great, numerous, vast, wide, heavy, intense, generous, immoderate, manifold, thick, copious, rife, extortionate, liberal, superabundant, fulsome, immane, populous, supererogatory, many, much, too, very, far, very much, overmuch, multi-, o'er-, over-
كثيراً
fazla
beaucoup
viel
mucho
tanto
عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، بزرگ، کبیر، عظیم، متعدد، بی شمار، بسیار، وسیع، پهناور، عریض، پهن، گشاد، سنگین، سخت، قوی، گران، وزین، شدید، مشتاقانه، بخشنده، سخی، بی اعتدال، چند برابر، چند تا، ضخیم، غلیظ، کلفت، انبوه، ستبر، مملو، شایع، پر، متداول، عادی، اخاذ، زیاده ستان، جالب توجه، ازاده، نظر بلند، دارای سعه نظر، دارای وفور، اغراق امیز، پلید، شهوانی، مفصل، شریر، پرجمعیت، کثیرالجمعیت، نافله، بیش از حد لزوم، وابسته به بسپردازی، زائد، خیلی، چندین، بسا، تقریبا، بسی، بفراوانیدور، هم، نیز، همچنین، بحد افراط، چندان، دور از، بعلاوه، خیلی زیاد، چند، بیشتر، دارای تعداد زیاد، بیش