ژرف
licenseمعنی کلمه ژرف
معنی واژه ژرف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | عمق دار، عميق، گود، نغول | ||
انگلیسی | deep, profound, unfathomable, abysmal, important, significant, hard, difficult, long | ||
عربی | عميق، داكن، غارق، قاتم، غامض، ماكر، عويص، معقد، مستغرق، عميقا، على نحو عميق، في ساعة متأخرة، عمق المحيط، ليل دامس | ||
ترکی | derin | ||
فرانسوی | profond | ||
آلمانی | tief | ||
اسپانیایی | profundo | ||
ایتالیایی | profondo | ||
مرتبط | عمیق، عمقی، سیر، غیرقابل عمق سنجی، بی پایان، گردابی، ناپیمودنی، مهم، با اهمیت، عمده، پر اهمیت، خطیر، قابل توجه، معنی دار، حاکی از، سخت، دشوار، مشکل، سفت، شدید، صعب، سخت گیر، طولانی، بلند، دراز، طویل، دیر | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «ژرف» به معنای عمیق و عمیقتر از نظر مفهومی، در زبان فارسی استفاده میشود. این واژه جزء واژگان رسمی و ادبی به شمار میآید و در متون مختلف به ویژه ادبیات، فلسفه و هنر کاربرد دارد. نکات نگارشی و قواعد استفاده از «ژرف»:
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه «ژرف» به طور مؤثر و صحیح در نوشتار خود بهره ببرید. | ||
واژه | ژرف | ||
معادل ابجد | 287 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | žarf | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) | ||
مختصات | (ژَ) (ص .) | ||
آواشناسی | Zarf | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ژرف | ||
پخش صوت |
عميق، گود، خواه دريا باشد و خواه چاه کلمه «ژرف» به معنای عمیق و عمیقتر از نظر مفهومی، در زبان فارسی استفاده میشود. این واژه جزء واژگان رسمی و ادبی به شمار میآید و در متون مختلف به ویژه ادبیات، فلسفه و هنر کاربرد دارد. کاربرد در جمله: نحوه نوشتن: همخانوادهها: توجه به لحن و معنای کلام: با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه «ژرف» به طور مؤثر و صحیح در نوشتار خود بهره ببرید.
عمق دار، عميق، گود، نغول
deep, profound, unfathomable, abysmal, important, significant, hard, difficult, long
عميق، داكن، غارق، قاتم، غامض، ماكر، عويص، معقد، مستغرق، عميقا، على نحو عميق، في ساعة متأخرة، عمق المحيط، ليل دامس
derin
profond
tief
profundo
profondo
عمیق، عمقی، سیر، غیرقابل عمق سنجی، بی پایان، گردابی، ناپیمودنی، مهم، با اهمیت، عمده، پر اهمیت، خطیر، قابل توجه، معنی دار، حاکی از، سخت، دشوار، مشکل، سفت، شدید، صعب، سخت گیر، طولانی، بلند، دراز، طویل، دیرنکات نگارشی و قواعد استفاده از «ژرف»: