ارذل
licenseمعنی کلمه ارذل
معنی واژه ارذل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | scoundrel | ||
عربی | جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا | ||
ترکی | alçak | ||
فرانسوی | scélérat | ||
آلمانی | schurke | ||
اسپانیایی | sinvergüenza | ||
ایتالیایی | mascalzone | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «ارذل» به معنای پست، حقیر و منحط است و در زبان فارسی به گاهی به عنوان صفت استفاده میشود. در استفاده از این کلمه و نگارش درست آن، قواعد زیر را میتوان در نظر گرفت:
همچنین در نوشتار و نگارش به قواعد کلی نگارشی مانند انشاء جملات، پاکنویسی و استفاده از علامتهای نگارشی نیز توجه کنید. | ||
واژه | ارذل | ||
معادل ابجد | 931 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | 'arzal | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، جمع: اراذل] [قدیمی] | ||
مختصات | ( اَ ذَ) [ ع . ] (ص تف .) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ارذل | ||
پخش صوت |
فرومايه کردن : ناکس گردانيدن کلمه «ارذل» به معنای پست، حقیر و منحط است و در زبان فارسی به گاهی به عنوان صفت استفاده میشود. در استفاده از این کلمه و نگارش درست آن، قواعد زیر را میتوان در نظر گرفت: نحوهٔ نوشتن: کلمه «ارذل» به همین شکل و با همین املاء نوشته میشود و تلفظ آن با توجه به قواعد زبان فارسی به صورت «ar-zal» است. نوع کلمه: «ارذل» یک صفت است و میتواند به تنهایی یا به همراه اسم استفاده شود. مثلاً: «او شخصی ارذل است». ترکیبها: این واژه ممکن است با دیگر واژهها ترکیب شود. مثلاً: «ارذلالنسل» به معنی حقیر و پست از نظر نسل. استفاده در متن: در نگارش ادبی و رسمی میتوان از «ارذل» برای توصیف شخصیتها یا وضعیتها به کار برد. به عنوان مثال: «این عمل، ارذل و غیر اخلاقی بود». زبان محاوره: در مکالمات غیررسمی، ممکن است این کلمه کمتر استفاده شود و واژههای دیگری برای توصیف افراد یا رفتارهای پست به کار رود. همچنین در نوشتار و نگارش به قواعد کلی نگارشی مانند انشاء جملات، پاکنویسی و استفاده از علامتهای نگارشی نیز توجه کنید.
فرومايه ترين ناکس ترين پزوي
(صفت) رذيل تر خوارتر زبون تر
پست تر اخس دون تر فرومايه تر
ناکس تر .
scoundrel
جيد، تماما، إلى حد بعيد، كما يجب، بئر، ينبوع، مورد، حفرة عمودية عميقة، حجيرة حول مضخات السفينة، مقصورة المحامين، وعاء لسائل، حسن، معافى، دفق، تفجر، حسنًا
alçak
scélérat
schurke
sinvergüenza
mascalzone