سائل
licenseمعنی کلمه سائل
معنی واژه سائل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-صفت 2- سايل، فقير، گدا، متكدي 3- پرسشگر، پرسنده | ||
متضاد | 1- پاسخگو | ||
انگلیسی | beggar,mendicant,loafer,maunder,moocher | ||
عربی | شحاذ، متسول، فقير معدم، جامع تبرعات، فتي، حدث، أجل عن، المتسول | ||
ترکی | soru soran | ||
فرانسوی | questionneur | ||
آلمانی | fragesteller | ||
اسپانیایی | preguntador | ||
ایتالیایی | interrogante | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سائل" در زبان فارسی به معنی شخصی است که درخواست کمک یا صدقه میکند. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
اگر سوال دیگری در مورد نگارش یا قواعد دیگر دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | سائل | ||
معادل ابجد | 92 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sā'el | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
آواشناسی | sA'el | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سائل | ||
پخش صوت |
پرسنده ، سئوال کننده ، پرسان کلمه "سائل" در زبان فارسی به معنی شخصی است که درخواست کمک یا صدقه میکند. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: طبیعت واژه: "سائل" یک اسم است و به عنوان فاعل یا مفعول در جمله مورد استفاده قرار میگیرد. جمعسازی: جمع صیغۀ "سائل" به صورت "سائلین" یا "سائلها" ساخته میشود. نقطهگذاری: در نوشتار فارسی، اگر "سائل" در پایان جمله بیفتد، نقطه قبل از آن باید قرار گیرد، به عنوان مثال: "سائل آمد." استفاده در جملات: به عنوان مثال: "سائل به در خانه ما آمد." یا "ما باید به سائل کمک کنیم." قید ولی اوصاف: میتوانید این کلمه را با قیدها یا اوصافی همراه کنید، مانند: "سائل بینوا" یا "سائل گرسنه". اگر سوال دیگری در مورد نگارش یا قواعد دیگر دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
1-صفت
2- سايل، فقير، گدا، متكدي
3- پرسشگر، پرسنده
1- پاسخگو
beggar,mendicant,loafer,maunder,moocher
شحاذ، متسول، فقير معدم، جامع تبرعات، فتي، حدث، أجل عن، المتسول
soru soran
questionneur
fragesteller
preguntador
interrogante