سجع
licenseمعنی کلمه سجع
معنی واژه سجع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- سخن مقفي، قافيه، كلام موزون 2- ناله كبوتر | ||
انگلیسی | rhyme, rime, reference | ||
عربی | قافية، بيت شعر، شعر، قصيدة مقفاة، قرزم، قفى، نظم شعرا رديئا، نظم الشعر المقفى | ||
ترکی | adaçayı | ||
فرانسوی | sage | ||
آلمانی | salbei | ||
اسپانیایی | sabio | ||
ایتالیایی | saggio | ||
مرتبط | قافیه، شعر، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، شبنم یخ زده، سرما ریزه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سجع" در زبان فارسی به معنای نوعی تناسب و هماهنگی در ساختار و لحن جملات و عبارات است، که معمولاً در شعر، نثر ادبی و در نوشتههای بلاغی به کار میرود. برای نگارش صحیح و بهکارگیری این کلمه و همچنین رعایت قواعد مربوط به آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:
رعایت این نکات میتواند به نوشتار شما زیبایی و اثرگذاری بیشتری ببخشد. | ||
واژه | سجع | ||
معادل ابجد | 133 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | saj' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (سَ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | saj' | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سجع | ||
پخش صوت |
بانگ کردن کبوتر، قصد کردن کلمه "سجع" در زبان فارسی به معنای نوعی تناسب و هماهنگی در ساختار و لحن جملات و عبارات است، که معمولاً در شعر، نثر ادبی و در نوشتههای بلاغی به کار میرود. برای نگارش صحیح و بهکارگیری این کلمه و همچنین رعایت قواعد مربوط به آن، نکات زیر را در نظر بگیرید: معنی و کاربرد: سجع به معنای تناسب آوایی و معنایی است که معمولاً در جملات موزون و شعری دیده میشود. این نوع نحوه نگارش برای زیبایی و جذابیت متن استفاده میشود. جنس و تعداد: کلمه "سجع" مؤنث است و به صورت مفرد به کار میرود. به عنوان مثال: "این جمله دارای سجع مناسبی است." نحوه استفاده: سجع معمولاً در جملات ادبی یا شعر به کار میرود. به عنوان مثال: "در این شعر، سجع به زیبایی به کار رفته است." نکات نگارشی: رعایت این نکات میتواند به نوشتار شما زیبایی و اثرگذاری بیشتری ببخشد.
1- سخن مقفي، قافيه، كلام موزون
2- ناله كبوتر
rhyme, rime, reference
قافية، بيت شعر، شعر، قصيدة مقفاة، قرزم، قفى، نظم شعرا رديئا، نظم الشعر المقفى
adaçayı
sage
salbei
sabio
saggio
قافیه، شعر، نظم، پساوند، سخن قافیه دار، شبنم یخ زده، سرما ریزه