سذاب
licenseمعنی کلمه سذاب
معنی واژه سذاب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | sacrifice | ||
عربی | تضحية، ذبيحة، قربان، أضحية، ضحية، خسارة، فدى، ضحى، باع بخسارة، قرب بأضحية، تصحية | ||
واژه | سذاب | ||
معادل ابجد | 763 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | sozāb | ||
ترکیب | (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] | ||
مختصات | (سَ) (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سذاب | ||
پخش صوت |
سذاب
پارسي تازي گشته سداب از گياهان
تا چون تو دگر نبايدش داشت
از رشک به خود سداب برداشت
(تحفه العراقين خاقاني) پيغن
(اسم) گياهي است از رده دولپه ييهاي
جدا گلبرگ که سر دسته تيره سدابيان
ميباشد . اين گياه از قديم مورد توجه
بوده و در اکثر نقاط ميرويدارتفاعش بين
30 تا 80 سانتيمتر و برگهايش بدو صورت
ساده (در نواحي مجاور گل) و دوتايي و
سه تايي (در قسمتهاي پايين گياه)
ميباشد . برگهايش ضخيم و آبدار و سبز
مايل به آبي است . گلهايش زرد رنگ و
ميوه اش کپسول و شامل دانه هايي برنگ مايل
به قهوه يي است از همه قسمتهاي اين گياه
بويي نامطبوع و مهوع استشمام ميشود از
رگهاي آن گلوکزيد بنام روتين و روتوزيد
استخراج کنند و نيز اسانسي از آن ميگيرند
که بويي قوي و طعمي تلخ و تند دارد گياه
مزبور در تداوي به عنوان قاعده آور
ضد کرم و معرق استعمال ميشود فيجن
سذاب خفت آهو دوستک صحرايي . يا
سداي کوهي . - 1 اسپند . - 2 تاپسيا .
sacrifice
تضحية، ذبيحة، قربان، أضحية، ضحية، خسارة، فدى، ضحى، باع بخسارة، قرب بأضحية، تصحية