سر یکی کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه سر یکی کردن
معنی واژه سر یکی کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | collude, concert, concord, conspire, to unite | ||
عربی | تآمر، تواطؤ | ||
مرتبط | ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، توطئه چیدن، سازش کردن، جور کردن، هم پیمان شدن، توطئه چیدن برای کار بد، در نقشه خیانت شرکت کردن | ||
واژه | سر یکی کردن | ||
معادل ابجد | 574 | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | مصدر | ||
مختصات | (سَ. یِ. کَ دَ)(مص ل .) (عا.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سر یکی کردن | ||
پخش صوت |
متحد شدن .
collude, concert, concord, conspire, to unite
تآمر، تواطؤ
ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، توطئه چیدن، سازش کردن، جور کردن، هم پیمان شدن، توطئه چیدن برای کار بد، در نقشه خیانت شرکت کردن