سزا
licenseمعنی کلمه سزا
معنی واژه سزا
se(a)zā
reward
|
سزا
مترادف:
1- جزا، عقوبت، قصاص، گوشمال، مجازات
2- تقاص، تلافي
3- سزاوار، شايسته، لايق
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [پهلوی: sačāk]
مختصات:
(س )
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
sezA
منبع:
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد:
68
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
reward | punishment , retribution , remuneration , requital , identify
ترکی
ceza
فرانسوی
châtiment
آلمانی
bestrafung
اسپانیایی
castigo
ایتالیایی
punizione
عربی
مكافأة | كافأ , جائزة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سزا" در زبان فارسی به معانی مختلفی به کار میرود و از نظر نگارشی و دستوری نکات زیر قابل توجه است:
-
معنی: "سزا" به معنای حق، سزاواری، و یا مجازات برای عمل انجامشده است. میتوان آن را در جملات مختلف به کار برد.
-
جملات نمونه:
- او به خاطر کارهایش سزا دارد.
- هر انسانی باید به آنچه سزاوار است، دست یابد.
-
نکات نگارشی:
- هنگام استفاده از "سزا" در جمله، باید به ساختار جمله توجه کنید. این کلمه معمولاً به عنوان اسم به کار میرود.
- مانند سایر کلمات فارسی، "سزا" باید با توجه به قواعد مربوط به صرف و نحو جمله به کار رود.
-
قید و وصف:
- "سزا" میتواند توصیف شود یا توسط قید و صفاتی مانند "بیشتر"، "کمتر"، و "بهترین" تقویت شود. مثلاً: "این رفتار او سزاوارترین عمل بود."
- جایگاه در جمله:
- کلمه "سزا" معمولاً در جایگاه مفعول یا مبتدای جمله قرار میگیرد، به ویژه زمانی که درباره حقوق یا مجازات صحبت میشود.
توجه به این نکات میتواند به بهبود نگارش و بیان شما در زبان فارسی کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "سزا" در جمله آورده شده است:
- او با تلاش زیاد به موفقیت رسید و این دستاورد را سزاوار خود میداند.
- رفتار نیکوی او باعث شد که دیگران او را به عنوان فردی سزاوار احترام بشناسند.
- معلم به دانشآموزانی که درس خود را به خوبی خوانده بودند، سزا داده و آنها را تشویق کرد.
- او احساس میکرد که این شکست سزاوارش نبود و تلاش بیشتری میکند.
- برای ترویج فرهنگ احترام، باید به دیگران سزا بدهیم و از رفتارهای ناپسند دوری کنیم.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید یا موضوع خاصی مدنظرتان هست، لطفاً بفرمایید!