سفیر
licenseمعنی کلمه سفیر
معنی واژه سفیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ايلچي، رسول، فرستاده، ميانجي، نماينده سياسي | ||
انگلیسی | ambassador, embassador, legate | ||
عربی | سفير، سفيرة، رسول مفوض | ||
مرتبط | ایلچی، پیک، مامور رسمی یک دولت، سفیر کبیر، نماینده تامالاختیار، نماینده پاپ، فرماندار | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "سفیر" در زبان فارسی به معنای نماینده رسمی یک کشور در کشور دیگر به کار میرود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوان کلمه "سفیر" را به درستی در متون فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | سفیر | ||
معادل ابجد | 350 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | safir | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: سُفَراء] | ||
مختصات | (سَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سفیر | ||
پخش صوت |
ميانجي، سفراء جمع کلمه "سفیر" در زبان فارسی به معنای نماینده رسمی یک کشور در کشور دیگر به کار میرود. برای نگارش و استفاده صحیح از این کلمه، میتوان به نکات زیر توجه کرد: نوشتار صحیح: کلمه "سفیر" با حرف "س" آغاز میشود و بدون زینتافزودهها یا تغییرات نوشتاری باید نوشته شود. قواعد جمع: جمع کلمه "سفیر" به صورت "سفرا" و همچنین میتوان از "سفیران" نیز استفاده کرد. هر دو جمع رایج هستند، اما "سفرا" بیشتر در حوزههای رسمی و دیپلماتیک کاربرد دارد. استفاده در جمله: در جملات میتوان از این کلمه به عنوان اسم منصوب به موارد زیر استفاده کرد: مواقع استفاده: کلمه "سفیر" معمولاً در متون رسمی، خبری یا سیاسی کاربرد دارد و در مکالمات روزمره به ندرت به کار میرود. با رعایت این نکات، میتوان کلمه "سفیر" را به درستی در متون فارسی استفاده کرد.
ايلچي، رسول، فرستاده، ميانجي، نماينده سياسي
ambassador, embassador, legate
سفير، سفيرة، رسول مفوض
ایلچی، پیک، مامور رسمی یک دولت، سفیر کبیر، نماینده تامالاختیار، نماینده پاپ، فرماندار