سنبل کردن
license
98
1667
100
معنی کلمه سنبل کردن
معنی واژه سنبل کردن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | botch, bungle, fumble, take a hyacinth | ||
عربی | قرح، فسد بعمل سقيم، عمل بطريقة خرقاء، رقع، عمل أخرق، عمل غير متقن، رقعة غير متقنة، بثرة، بوتش | ||
مرتبط | سرهم بندی کردن، خراب کردن، از شکل انداختن، ناشیگری، خطا کردن، اشتباه کردن، لکنت زبان پیدا کردن، من من کردن، کورکورانه جلو رفتن، توپ را از دست دادن | ||
واژه | سنبل کردن | ||
معادل ابجد | 416 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | مصدر | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی سنبل کردن | ||
پخش صوت |
سرسري انجام دادن کاري را
اجراي امري به طور سطحي .
botch, bungle, fumble, take a hyacinth
قرح، فسد بعمل سقيم، عمل بطريقة خرقاء، رقع، عمل أخرق، عمل غير متقن، رقعة غير متقنة، بثرة، بوتش
سرهم بندی کردن، خراب کردن، از شکل انداختن، ناشیگری، خطا کردن، اشتباه کردن، لکنت زبان پیدا کردن، من من کردن، کورکورانه جلو رفتن، توپ را از دست دادن