جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
اشتباه نظری، از نظر افتادگی، بد شانسی، ضلالت، اشتباه بزرگ، اشتباه لپی، روکش، قلمه، بی توجهی، عدمتوبه، بی ملاحظگی، ندانستگی، حذف، فروگذاری، از قلم افتادگی، تقصیر و جرم غلط، سرسری، عدمتعمد
تشریح نگارشی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سهو" در زبان فارسی به معنای "خطا" یا "اشتباه" است و در متون رسمی و غیررسمی می‌تواند به کار رود. در ادامه نکاتی در مورد استفاده و نگارش این کلمه ارائه می‌شود:
1. شکل و تلفظ:
"سهو" به صورت "سَهو" تلفظ می‌شود (با سکون بر روی "س" و "ه").
2. کاربرد:
"سهو" معمولاً در جملات به معنای خطا، اشتباه یا ندانسته به کار می‌رود.
می‌توان این کلمه را در ترکیباتی مانند "سهو در نوشتن"، "سهو در گفتار" و "سهو از یاد" نیز استفاده کرد.
3. نگارش:
"سهو" به تنهایی و بدون هیچ گونه اضافاتی نوشته می‌شود. در زمان استفاده در جمله، لازم است به قواعد جمله‌سازی و ساختارهای نحوی توجه کنید.
در متن‌های رسمی، از استفاده غیررسمی یا عامیانه این واژه خودداری کنید.
4. نکات نگارشی:
اگر از "سهو" در یک متن رسمی استفاده می‌کنید، تلاش کنید تا دقت و صراحت بیشتری در بیان جمله داشته باشید.
توجه داشته باشید که "سهو" در متون دینی و مذهبی نیز کاربرد دارد؛ مانند "سهو سجده" که به اشتباهاتی که در نماز پیش می‌آید، اطلاق می‌شود.
5. نمونه جملات:
او در نوشتن نامه‌اش دچار سهو شد.
سهو در گفتار ممکن است موجب سوءتفاهم شود.
سجده سهو در نماز برای اصلاح اشتباهات ضروری است.
استفاده درست و متناسب از این واژه کمک می‌کند تا مفهوم مورد نظر به وضوح منتقل شود.
مثال برای واژه
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "سهو" در جمله آورده شده است:
او به‌خاطر سهو در نوشتن تاریخ، یک جلسه مهم را از دست داد.
سهو نوعی اشتباه کوچک است که ممکن است در هر کاری پیش بیاید.
به‌سادگی می‌توانیم به سهوهای خود توجه کنیم و آنها را اصلاح کنیم.
معلم گفت: "این نکته را به خاطر سهو فراموش نکنید و دوباره مرور کنید."
سهو در حساب کتاب‌ها می‌تواند منجر به مشکلات بزرگ مالی شود.
غافل شدن، فراموش کردن اشتباه، خبط، خطا، سقط، سقيم، غلط، نادرست، ناصواب ، لغزش ، نسيان، غفلت، فراموشي ، فراموش كردن ، خبط كردن، خطا كردن صواب درست، صحيح، صواب صواب oversight, mistake, error, blunder, slip, inadvertence, omission, wrong, inadvertency, miscue, inadvertent مراقبة، إشراف، سهو، إغفال، خطاء، الرقابة yanlışlıkla par erreur aus versehen por error per errore اشتباه نظری، از نظر افتادگی، بد شانسی، ضلالت، اشتباه بزرگ، اشتباه لپی، روکش، قلمه، بی توجهی، عدمتوبه، بی ملاحظگی، ندانستگی، حذف، فروگذاری، از قلم افتادگی، تقصیر و جرم غلط، سرسری، عدمتعمد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "سهو" در زبان فارسی به معنای "خطا" یا "اشتباه" است و در متون رسمی و غیررسمی می‌تواند به کار رود. در ادامه نکاتی در مورد استفاده و نگارش این کلمه ارائه می‌شود:
1. شکل و تلفظ:
"سهو" به صورت "سَهو" تلفظ می‌شود (با سکون بر روی "س" و "ه").
2. کاربرد:
"سهو" معمولاً در جملات به معنای خطا، اشتباه یا ندانسته به کار می‌رود.
می‌توان این کلمه را در ترکیباتی مانند "سهو در نوشتن"، "سهو در گفتار" و "سهو از یاد" نیز استفاده کرد.
3. نگارش:
"سهو" به تنهایی و بدون هیچ گونه اضافاتی نوشته می‌شود. در زمان استفاده در جمله، لازم است به قواعد جمله‌سازی و ساختارهای نحوی توجه کنید.
در متن‌های رسمی، از استفاده غیررسمی یا عامیانه این واژه خودداری کنید.
4. نکات نگارشی:
اگر از "سهو" در یک متن رسمی استفاده می‌کنید، تلاش کنید تا دقت و صراحت بیشتری در بیان جمله داشته باشید.
توجه داشته باشید که "سهو" در متون دینی و مذهبی نیز کاربرد دارد؛ مانند "سهو سجده" که به اشتباهاتی که در نماز پیش می‌آید، اطلاق می‌شود.
5. نمونه جملات:
او در نوشتن نامه‌اش دچار سهو شد.
سهو در گفتار ممکن است موجب سوءتفاهم شود.
سجده سهو در نماز برای اصلاح اشتباهات ضروری است.
استفاده درست و متناسب از این واژه کمک می‌کند تا مفهوم مورد نظر به وضوح منتقل شود.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در اینجا چند مثال برای کلمه "سهو" در جمله آورده شده است:
او به‌خاطر سهو در نوشتن تاریخ، یک جلسه مهم را از دست داد.
سهو نوعی اشتباه کوچک است که ممکن است در هر کاری پیش بیاید.
به‌سادگی می‌توانیم به سهوهای خود توجه کنیم و آنها را اصلاح کنیم.
معلم گفت: "این نکته را به خاطر سهو فراموش نکنید و دوباره مرور کنید."
سهو در حساب کتاب‌ها می‌تواند منجر به مشکلات بزرگ مالی شود.
