شبح
licenseمعنی کلمه شبح
معنی واژه شبح
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- روح، سايه، سياهي، 2- شخص، ذات | ||
انگلیسی | ghost, silhouette, specter, phantom, apparition, sprite, wraith, spectrum, spook, caddy, phantasm, eidolon, fantom, phantasma, simulacrum, target, umbra, caddie | ||
عربی | شبح، روح، خيال، طيف، ظل، روح شريرة، زور | ||
ترکی | hayalet | ||
فرانسوی | fantôme | ||
آلمانی | geist | ||
اسپانیایی | fantasma | ||
ایتالیایی | fantasma | ||
مرتبط | خیال، جان، تجسم روح، ظاهر فریبنده، نیمرخ، محیط مریی، نقاشی سیاه یکدست، تخیل، وهم، خیال وفکر، هم، منظر، ظهور، تجسم، جن، روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ، طیف، بینایی، رنگ های مریی در طیف بین، دیو، توپ تنیس، لو لو، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، پسر کهتر، تصویر ذهنی، حاصل خیال و وهم، تصور خام، تصویر خیالی، بت، چشم بندی، صورت خیالی، نمودناک، تمثال، شباهت وهمی، هدف، آماج، نشانگاه، نشان، تیر نشانه، سایه، نقطه تاریک | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شبح" در زبان فارسی به معنای سایه یا موجودی خیالی و غیرواقعی به کار میرود. در مورد این کلمه و قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر قابل توجه است:
اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | شبح | ||
معادل ابجد | 310 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | šabah | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمع: اَشباح] | ||
مختصات | (شَ بَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | Sabah | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شبح | ||
پخش صوت |
تن، کالبد، سياهي که از دور بنظر ميرسد کلمه "شبح" در زبان فارسی به معنای سایه یا موجودی خیالی و غیرواقعی به کار میرود. در مورد این کلمه و قواعد نگارشی مربوط به آن، نکات زیر قابل توجه است: نوشتن صحیح: کلمه "شبح" با "ش" و "ب" و "ح" نوشته میشود و به صورت "شبح" صحیح است. نقش زبانی: "شبح" معمولاً به عنوان اسم استفاده میشود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول و... در جملات به کار رود. مفرد و جمع: مفرد این کلمه "شبح" است و جمع آن "اشباح" است. تطابق ترکیبی: در جملات، باید توجه داشت که صفات و فعلها با کلمه "شبح" تطابق داشته باشند. مثلاً: "شبح ترسناک است". استفاده مجازی: این کلمه ممکن است به صورت مجازی نیز به کار رود، بهعنوان مثال: "شبح گذشته". اگر سوال دیگری دارید یا نیاز به توضیحات بیشتری است، خوشحال میشوم کمک کنم!
1- روح، سايه، سياهي،
2- شخص، ذات
ghost, silhouette, specter, phantom, apparition, sprite, wraith, spectrum, spook, caddy, phantasm, eidolon, fantom, phantasma, simulacrum, target, umbra, caddie
شبح، روح، خيال، طيف، ظل، روح شريرة، زور
hayalet
fantôme
geist
fantasma
fantasma
خیال، جان، تجسم روح، ظاهر فریبنده، نیمرخ، محیط مریی، نقاشی سیاه یکدست، تخیل، وهم، خیال وفکر، هم، منظر، ظهور، تجسم، جن، روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ، طیف، بینایی، رنگ های مریی در طیف بین، دیو، توپ تنیس، لو لو، چای دان، دانش اموز دانشکده افسری، پسر کهتر، تصویر ذهنی، حاصل خیال و وهم، تصور خام، تصویر خیالی، بت، چشم بندی، صورت خیالی، نمودناک، تمثال، شباهت وهمی، هدف، آماج، نشانگاه، نشان، تیر نشانه، سایه، نقطه تاریک