شفعه
licenseمعنی کلمه شفعه
معنی واژه شفعه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | plan | ||
عربی | خطة، برنامج، مشروع، خريطة، هدف، غاية، رسم فني، خطط، وضع خطة، رسم خطة، نظم، صمم، أعد، اعتزم، نوى، يخطط | ||
ترکی | Şafa | ||
فرانسوی | shafa | ||
آلمانی | shafa | ||
اسپانیایی | shafa | ||
ایتالیایی | shafa | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شفعه" در زبان فارسی به معنای حق شفعه است که به مالکیت شخصی که حق شفعه دارد، اشاره دارد. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، قواعد زیر قابل توجه است:
با رعایت این قواعد، میتوان به نگارش صحیح و موثر کلمه "شفعه" در متون مختلف پرداخت. | ||
واژه | شفعه | ||
معادل ابجد | 455 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | šof'e | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: شفعَة] (حقوق، فقه) | ||
مختصات | (شُ عَ یا عِ) [ ع . شفعة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | Sof'e | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شفعه | ||
پخش صوت |
- 1 ورفاني خواهشگري - 2 هده ي کلمه "شفعه" در زبان فارسی به معنای حق شفعه است که به مالکیت شخصی که حق شفعه دارد، اشاره دارد. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، قواعد زیر قابل توجه است: نوشتن صحیح: کلمه "شفعه" به صورت صحیح و با املای درست نوشته شود. املای آن "شفعه" است و از نوشتن آن با spelling های نادرست باید خودداری کرد. نقطهگذاری: در مواردی که "شفعه" در جمله استفاده میشود، به قواعد نقطهگذاری توجه کنید. برای مثال: "مالک حق شفعه دارد." ترکیبهای دستوری: در جملات ترکیبی، کلمه "شفعه" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود. مثلاً: "حق شفعه"، "حق شفعه دادن"، و غیره. تنوع در جملهسازی: به منظور پرهیز از تکرار، میتوانید از جملات و عبارات مختلف برای اشاره به مفهوم شفعه استفاده کنید. مثلاً: "در این معامله، حق شفعه به خریدار تعلق میگیرد." با رعایت این قواعد، میتوان به نگارش صحیح و موثر کلمه "شفعه" در متون مختلف پرداخت.
همسايگي هده ي هنبازي - 3 ديوانگي
- 4 چشم زخم
(اسم) حق همسايگي . يا حق شفعه . هر
گاه مال غير منقول قابل تقسيمي بين دو تن
مشترک باشد و يکي از دو شريک حصه خود را
به فصد بيع به شخص ثالثي منتقل کند شريک
ديگر حق دارد قيمتي را که مشتري داده است
به او بدهد و حصه مبيعه را تملک کند . اين
حق را حق شفعه و صاحب آن را شفيع گويند .
plan
خطة، برنامج، مشروع، خريطة، هدف، غاية، رسم فني، خطط، وضع خطة، رسم خطة، نظم، صمم، أعد، اعتزم، نوى، يخطط
Şafa
shafa
shafa
shafa
shafa