ازمان
license
98
1667
100
معنی کلمه ازمان
معنی واژه ازمان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | of, from, in, by, from us | ||
عربی | من، بشأن، بسبب، فيما يتعلق، بخصوص، من فستان من الصوف، ل | ||
ترکی | bizim | ||
فرانسوی | de nous | ||
آلمانی | von uns | ||
اسپانیایی | de nosotros | ||
ایتالیایی | di noi | ||
مرتبط | از، از لحاظ، از طرف، ز، در باره، در جهت، از روی، از پیش، بواسطه، در نتیجه، به، با، بر حسب، توی، در ظرف، توسط، بوسیله، بدست | ||
واژه | ازمان | ||
معادل ابجد | 99 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'azmān | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ زَمَن] [قدیمی] | ||
مختصات | ( اَ ) [ ع . ] (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ازمان | ||
پخش صوت |
روزگارها
of, from, in, by, from us
من، بشأن، بسبب، فيما يتعلق، بخصوص، من فستان من الصوف، ل
bizim
de nous
von uns
de nosotros
di noi
از، از لحاظ، از طرف، ز، در باره، در جهت، از روی، از پیش، بواسطه، در نتیجه، به، با، بر حسب، توی، در ظرف، توسط، بوسیله، بدست