شمال
licenseمعنی کلمه شمال
معنی واژه شمال
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- خو، سرشت، نهاد 2- چهره، شكل، صورت 3- سمت چپ، يسار | ||
انگلیسی | North, north | ||
عربی | شمال | ||
ترکی | kuzey | ||
فرانسوی | nord | ||
آلمانی | norden | ||
اسپانیایی | norte | ||
ایتالیایی | nord | ||
مرتبط | باد شمال، در شمال | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شمال" در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد و قواعد خاصی برای نگارش و استفاده از آن وجود دارد. در اینجا به برخی از این قواعد اشاره میشود:
با رعایت این قواعد، میتوانید بهدرستی از کلمه "شمال" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | شمال | ||
معادل ابجد | 371 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | šo(e)māl | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: شِمال] | ||
مختصات | (ش ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | SomAl | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شمال | ||
پخش صوت |
طبع، خوي، عادت خلق، چپ کلمه "شمال" در زبان فارسی به شکلهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد و قواعد خاصی برای نگارش و استفاده از آن وجود دارد. در اینجا به برخی از این قواعد اشاره میشود: املا: کلمه "شمال" به همین شکل نوشته میشود و نیازی به تغییر یا تحریف ندارد. معنی: "شمال" به معنای سمت شمال جغرافیایی است و به نقاطی اشاره دارد که در نیمکره شمالی زمین قرار دارند. نوع کلمه: "شمال" اسم و علامت جغرافیایی است. نحو (ترکیب جملات): معمولاً "شمال" میتواند بهعنوان اسم مجرور (با حرف اضافه "از" یا "به") یا در ترکیب با سایر کلمات و عبارات به کار برود. مثلاً: قید: "شمال" همچنین میتواند بهعنوان قید و در برخی موارد (همچون "شمالی") استفاده شده و به جهت یا ناحیهای اشاره کند. مثلاً: تکیه و تلفظ: در فارسی، تکیه در سیلابهای مختلف کلمه "شمال" در زبان محاورهای ممکن است متفاوت باشد، اما بهطور کلی، تکیه بر روی سیلاب اول است. با رعایت این قواعد، میتوانید بهدرستی از کلمه "شمال" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مقابل جنوب
1- خو، سرشت، نهاد
2- چهره، شكل، صورت
3- سمت چپ، يسار
North, north
شمال
kuzey
nord
norden
norte
nord
باد شمال، در شمال