شمالی
licenseمعنی کلمه شمالی
معنی واژه شمالی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | northern, north, northerly, Nordic, boreal, Arctic | ||
عربی | شمالي، واقع نحو الشمال | ||
ترکی | kuzey | ||
فرانسوی | nord | ||
آلمانی | nördlich | ||
اسپانیایی | del norte | ||
ایتالیایی | settentrionale | ||
مرتبط | رو به شمال، وابسته به شمالاروپا، شمالگان، وابسته بقطب شمال، شمال | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "شمالی" به عنوان صفتی برای اشاره به سمت یا منطقهای در شمال به کار میرود. در زیر به چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید در نوشتار خود از کلمه "شمالی" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | شمالی | ||
معادل ابجد | 381 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نقش دستوری | صفت | ||
آواشناسی | SomAli | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شمالی | ||
پخش صوت |
اپاختري باختري کلمه "شمالی" به عنوان صفتی برای اشاره به سمت یا منطقهای در شمال به کار میرود. در زیر به چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: استفاده به عنوان صفت: "شمالی" میتواند به عنوان صفتی برای توصیف اسمهای مختلف به کار رود، مانند "شمالیترین منطقه" یا "شمالیترین شهر". نحوهٔ نوشتن: کلمه "شمالی" باید به طور صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود و در متون رسمی از املای صحیح آن استفاده شود. تطابق با اسم: اگر "شمالی" به عنوان صفت به کار رود، باید با اسم مورد نظر از نظر جنس و عدد تطابق داشته باشد. برای مثال: استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات برای توصیف مکان یا ویژگیهای مربوط به شمال به کار میرود. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید در نوشتار خود از کلمه "شمالی" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید.
northern, north, northerly, Nordic, boreal, Arctic
شمالي، واقع نحو الشمال
kuzey
nord
nördlich
del norte
settentrionale
رو به شمال، وابسته به شمالاروپا، شمالگان، وابسته بقطب شمال، شمال