آب بند
license
98
1667
100
معنی کلمه آب بند
معنی واژه آب بند
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | waterworks, dam, dike, dyke, sealed | ||
عربی | محطات المياه، محطة المياه، كلية، دموع، waterworks | ||
مرتبط | فواره، دستگاه اب رسان، اب بند، سد، بند، سیل گیر، خاکریز، بند آب، نهر | ||
واژه | آب بند | ||
معادل ابجد | 59 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | صفت اسم | ||
مختصات | (بَ) (ص . اِمر.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی آب بند | ||
پخش صوت |
- 1 آنکه آبرا بندکند.
-2 آنکه آب در ظرفي ريزد . -3 آنکه ماست و
پنير و سر شير و خامه سازد . - 4 آنکه
درزهاي ظروف فلزي را با موم مذاب يا قلعي
سد کند . - 5 آنکه يخ گيرد . - 6 دستگاهي
مجهز بدرهاي متحرک که براي حرکت کشتيها
بين دو نقطه ء رودخانه که هم ارتفاع
نيستند بکار رود .
waterworks, dam, dike, dyke, sealed
محطات المياه، محطة المياه، كلية، دموع، waterworks
فواره، دستگاه اب رسان، اب بند، سد، بند، سیل گیر، خاکریز، بند آب، نهر