شوم
license
98
1667
100
معنی کلمه شوم
معنی واژه شوم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | بداختر، بدشگون، بديمن، مشئوم، منحوس، ناخجسته، نامبارك، نامسعود، ناميمون، ناهماگون، ناهمايون، نحس | ||
متضاد | خجسته، مبارك، ميمون، همايون | ||
انگلیسی | ominous, grim, fateful, inauspicious, dire, bad, unlucky, ghastly, infelicitous, forbidding, saturnine, ill-fated, i will | ||
عربی | مشؤوم، منذر بسوء، نحس | ||
مرتبط | بدیمن، نامیمون، ترسناک، سخت، عبوس، ظالمانه، ظالم، مهم، نامبارک، وخیم، مهیب، بد، خراب، مضر، زشت، نامساعد، بخت برگشته، تیره بخت، بد بخت، ناموفق، رنگ پریده، مخوف، هولناک، ژیان، نا مناسب، غیر مقتضی، نالایق، سیاه بخت، نفرت انگیز، بد قیافه، سنگین، افسرده، دلتنگ، سربی، بدبختی اور، موجب بدبختی، بد طالع، شو، شدن | ||
واژه | شوم | ||
معادل ابجد | 346 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | šum | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: شؤم، مقابلِ یمن] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شوم | ||
پخش صوت |
بدبخت، بفال بد، نا ميمون، نا فرخنده ، نحس
بداختر، بدشگون، بديمن، مشئوم، منحوس، ناخجسته، نامبارك، نامسعود، ناميمون، ناهماگون، ناهمايون، نحس
خجسته، مبارك، ميمون، همايون
ominous, grim, fateful, inauspicious, dire, bad, unlucky, ghastly, infelicitous, forbidding, saturnine, ill-fated, i will
مشؤوم، منذر بسوء، نحس
بدیمن، نامیمون، ترسناک، سخت، عبوس، ظالمانه، ظالم، مهم، نامبارک، وخیم، مهیب، بد، خراب، مضر، زشت، نامساعد، بخت برگشته، تیره بخت، بد بخت، ناموفق، رنگ پریده، مخوف، هولناک، ژیان، نا مناسب، غیر مقتضی، نالایق، سیاه بخت، نفرت انگیز، بد قیافه، سنگین، افسرده، دلتنگ، سربی، بدبختی اور، موجب بدبختی، بد طالع، شو، شدن