شونده
license
98
1667
100
معنی کلمه شونده
معنی واژه شونده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | become, go, grow, be, happen, leave, the body | ||
عربی | أصبح، محمل، لاق ب، يصبح | ||
ترکی | olmak | ||
فرانسوی | être | ||
آلمانی | zu sein | ||
اسپانیایی | ser | ||
ایتالیایی | essere | ||
مرتبط | شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، رفتن، راه رفتن، گشتن، رهسپار شدن، روانه ساختن، بزرگ شدن، رشد کردن، روییدن، کاشتن، بالیدن، بودن، ماندن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن، رخ دادن، اتفاق افتادن، روی دادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، گذاشتن، ترک کردن، رها کردن | ||
واژه | شونده | ||
معادل ابجد | 365 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | šavande | ||
نوع | اسم | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت فاعلی) | ||
آواشناسی | Savande | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی شونده | ||
پخش صوت |
- 1 انجام گردنده . - 2 هستي
يابنده . - 3 رونده مقابل آينده .
become, go, grow, be, happen, leave, the body
أصبح، محمل، لاق ب، يصبح
olmak
être
zu sein
ser
essere
شدن، درخور بودن، برازیدن، امدن به، مناسب بودن، زیبنده بودن، رفتن، راه رفتن، گشتن، رهسپار شدن، روانه ساختن، بزرگ شدن، رشد کردن، روییدن، کاشتن، بالیدن، بودن، ماندن، زیستن، وجود داشتن، امر فعل بودن، رخ دادن، اتفاق افتادن، روی دادن، واقع شدن، تصادفا برخورد کردن، گذاشتن، ترک کردن، رها کردن