اسب
licenseمعنی کلمه اسب
معنی واژه اسب
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ادهم، ارغون، باره، توسن، دابه، سمند، فرس، مركب | ||
انگلیسی | horse,steed | ||
عربی | حصان، فرس، فرسان، حصان خشبي | ||
ترکی | atış | ||
فرانسوی | cheval | ||
آلمانی | pferd | ||
اسپانیایی | caballo | ||
ایتالیایی | cavallo | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اسب" در زبان فارسی یک اسم است که به حیوان معروفی اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
در نهایت، استفاده صحیح از "اسب" و رعایت نکات نگارشی آن میتواند به وضوح و دقت نوشتار کمک کند. | ||
واژه | اسب | ||
معادل ابجد | 63 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | 'asb | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [پهلوی: asp] ‹اسپ› | ||
مختصات | ( اَ ) [ په . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | 'asb | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی اسب | ||
پخش صوت |
حيواني است با هوش که جهت سواري يا بار کشي به کار کلمه "اسب" در زبان فارسی یک اسم است که به حیوان معروفی اشاره دارد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نوع و جنس: "اسب" یک اسم مذکر است. در مواردی که به جنس مؤنث اشاره میشود، ممکن است از "مادیان" یا "مادیانها" استفاده کنیم. جمع: جمع "اسب" به صورت "اسبان" یا "اسبها" است. حالتهای مختلف: صرف افعال: هنگامی که به "اسب" اشاره میشود، ممکن است از افعال مختلفی استفاده کنیم؛ مثلاً "اسب میدود"، "اسب میخورد". استفاده در جملات: "اسب" را میتوان در جملاتی به کار برد که توصیفاتی از آن به عمل میآید، مثل "اسب نر بزرگ و قوی است". در نهایت، استفاده صحیح از "اسب" و رعایت نکات نگارشی آن میتواند به وضوح و دقت نوشتار کمک کند.
ميرود
ادهم، ارغون، باره، توسن، دابه، سمند، فرس، مركب
horse,steed
حصان، فرس، فرسان، حصان خشبي
atış
cheval
pferd
caballo
cavallo