صحه
licenseمعنی کلمه صحه
معنی واژه صحه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تصديق، گواهي 2- امضا، توشيح، 3- بهداشت، صحت | ||
انگلیسی | signature, sure | ||
عربی | توقيع، شارة الملزمة، دليل المقام، شارة موسيقية، إمضاء | ||
ترکی | doğru | ||
فرانسوی | correct | ||
آلمانی | richtig | ||
اسپانیایی | correcto | ||
ایتالیایی | corretto | ||
مرتبط | امضاء، اثر، امضاء کردن، توشیح | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "صحّه" (با دو نقطه بالای حرف "ه") در زبان فارسی به معنای تائید، تأسیس یا تأیید صحت یک موضوع به کار میرود. در ادامه، چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است:
با رعایت این نکات، میتوان به طور مؤثر از کلمه "صحّه" در نوشتار فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | صحه | ||
معادل ابجد | 103 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
نقش دستوری | اسم | ||
مختصات | (ص حَُ) [ ع . صحة ] | ||
آواشناسی | sehhe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی صحه | ||
پخش صوت |
صحت درفارسي - 1 ويچورتي تيداک کلمه "صحّه" (با دو نقطه بالای حرف "ه") در زبان فارسی به معنای تائید، تأسیس یا تأیید صحت یک موضوع به کار میرود. در ادامه، چند نکته و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه آورده شده است: نگارش صحیح: کلمه "صحّه" باید با دو نقطه بالای حرف "ه" نوشته شود. این نقطهها به معنای تفکیک و روشنسازی تلفظ صحیح حرف "ه" است. معنی و کاربرد: این کلمه معمولاً در متون رسمی، حقوقی و علمی به کار میرود و به معنای تائید صحت یا اعتبار یک سند یا موضوع است. به عنوان مثال: "این قرارداد به امضای طرفین رسیده و دارای صحّه است." پیشوند و پسوند: این کلمه معمولاً به صورت مستقل به کار میرود، ولی میتوان آن را با سایر کلمات ترکیب کرد. به عنوان مثال: "صحّهزن" (کسی که صحّهگذاری میکند). تلفظ: در تلفظ این کلمه، حرکات زبانی و ادا کردن معانی بسیار مهم هستند. به کلماتی که به صحّه مربوط هستند توجه کنید تا در موقع نگارش دقت شود. مکانیسمهای استفاده: از این کلمه در متون حقوقی، قراردادها، اسناد قانونی و اسناد رسمی استفاده میشود و به معنای تضمین و تأیید اعتبار میباشد. با رعایت این نکات، میتوان به طور مؤثر از کلمه "صحّه" در نوشتار فارسی استفاده کرد.
تندرستي - 2 بهبودي
- 3 درستي بي آکي
1- تصديق، گواهي
2- امضا، توشيح،
3- بهداشت، صحت
signature, sure
توقيع، شارة الملزمة، دليل المقام، شارة موسيقية، إمضاء
doğru
correct
richtig
correcto
corretto
امضاء، اثر، امضاء کردن، توشیح