صدف
license
98
1667
100
معنی کلمه صدف
معنی واژه صدف
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | oyster, shell, pearl, cowrie, ammonite, shard, cowry | ||
عربی | محار، محارة، المحار رخويات بحرية، الصموت شخص كثير الصمت، أحمق | ||
مرتبط | صدف خوراکی، پوست، قشر، خمپاره، گلوله توپ، مرمی، مروارید، اب مروارید، در، خرمهره، نوعی کس گربه، سفال، پاره سفال، کوزه شکسته | ||
واژه | صدف | ||
معادل ابجد | 174 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | sadaf | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] (زیستشناسی) | ||
مختصات | (صَ دَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی صدف | ||
پخش صوت |
جانور کوچکي که در آب زندگي مي کند،
بدنش در يک غلاف موسوم به صدف جا دارد و بر چند قسم
است، معروفتر از همه صدف مرواريد است
oyster, shell, pearl, cowrie, ammonite, shard, cowry
محار، محارة، المحار رخويات بحرية، الصموت شخص كثير الصمت، أحمق
صدف خوراکی، پوست، قشر، خمپاره، گلوله توپ، مرمی، مروارید، اب مروارید، در، خرمهره، نوعی کس گربه، سفال، پاره سفال، کوزه شکسته