ضخیم
licenseمعنی کلمه ضخیم
معنی واژه ضخیم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | تناور، خشن، درشت، دفزك، زبر، ستبر، قطور، كلفت، گند | ||
متضاد | باريك، لطيف | ||
انگلیسی | thick, bulky, fat, stout, big | ||
عربی | سميك، كثيف، غليظ، كث، غبي، الغليظ، الجزء الأكثف، في قطع سميكة | ||
ترکی | kalın | ||
فرانسوی | épais | ||
آلمانی | dick | ||
اسپانیایی | grueso | ||
ایتالیایی | spesso | ||
مرتبط | غلیظ، کلفت، انبوه، ستبر، سفت، بزرگ، جسیم، چرب، چاق، فربه، چربی دار، سمین، تنومند، چاق و چله، نیرومند، محکم، سترگ، با عظمت، ابستن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «ضخیم» در زبان فارسی به معنای «بزرگ و درشت» یا «کلفت» است و میتواند در توصیف اشیاء یا مواد مختلف به کار رود. در نگارش فارسی، رعایت برخی از قواعد برای استفاده صحیح از این کلمه اهمیت دارد:
تحلیل و استفاده درست از کلمه «ضخیم» به شما کمک میکند تا در نوشتار خود دقت بیشتری داشته باشید و مفاهیم را به درستی منتقل کنید. | ||
واژه | ضخیم | ||
معادل ابجد | 1450 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | zaxim | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [مٲخوذ از عربی: ضخم] | ||
مختصات | (ضَ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | zaxim | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی ضخیم | ||
پخش صوت |
کلفت، قطور کلمه «ضخیم» در زبان فارسی به معنای «بزرگ و درشت» یا «کلفت» است و میتواند در توصیف اشیاء یا مواد مختلف به کار رود. در نگارش فارسی، رعایت برخی از قواعد برای استفاده صحیح از این کلمه اهمیت دارد: نوع کلمه: «ضخیم» صفت است و میتواند برای توصیف اسمها به کار رود. به عنوان مثال: «کتاب ضخیم»، «لایه ضخیم»، «دیوار ضخیم». جنس و تعداد: این صفت باید با اسم همجنس و همریشه خود هماهنگ باشد. مثلاً: ترکیب با قید: میتوان این کلمه را با قیدها نیز ترکیب کرد: «بسیار ضخیم»، «کمی ضخیم». استفاده در جملات: در جملات میتوان از «ضخیم» بهعنوان صفت استفاده کرد. مثال: «کتاب ضخیم را روی میز گذاشتم.» دقت در مفهوم: هنگام استفاده از این کلمه، توجه به مفهوم آن اهمیت دارد. برای نمونه، «ضخامت» به عنوان اسم از این صفت گرفته شده و به میزان کلفتی یا بزرگی اشاره دارد. تحلیل و استفاده درست از کلمه «ضخیم» به شما کمک میکند تا در نوشتار خود دقت بیشتری داشته باشید و مفاهیم را به درستی منتقل کنید.
تناور، خشن، درشت، دفزك، زبر، ستبر، قطور، كلفت، گند
باريك، لطيف
thick, bulky, fat, stout, big
سميك، كثيف، غليظ، كث، غبي، الغليظ، الجزء الأكثف، في قطع سميكة
kalın
épais
dick
grueso
spesso
غلیظ، کلفت، انبوه، ستبر، سفت، بزرگ، جسیم، چرب، چاق، فربه، چربی دار، سمین، تنومند، چاق و چله، نیرومند، محکم، سترگ، با عظمت، ابستن