طبقات
licenseمعنی کلمه طبقات
معنی واژه طبقات
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اشكوبه ها، طبقه ها، مرتبه ها 2- درجه ها، پايه ها، مراتب 3- گروه ها، جماعات 4- ترجمان احوال (دانشمندان) | ||
انگلیسی | class,floor,category,stage,caste,stratum,layer,grade,sort,estate,bed,genus,pigeonhole,race,degree,folium,ilk,kind,lair | ||
عربی | فئة، صنف، درجة، الفصل، نوع، طراز، دفعة، حصة، صف مدرسي، منزلة، النظام الطبقي، دفعة دراسية، منزلة إجتماعية، تفوق، طائفة في تقسيم، مجندو العام الواحد، إنتظم في طبقة، ترتب، إحتل مكان في طيقة، فصل | ||
ترکی | zeminler | ||
فرانسوی | sols | ||
آلمانی | böden | ||
اسپانیایی | pisos | ||
ایتالیایی | piani | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «طبقات» در زبان فارسی به معنای گروهها یا ردهها به کار میرود و به طور کلی در متون مختلف کاربرد دارد. در اینجا به برخی از موارد نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
استفاده درست از کلمه «طبقات» و آشنایی با قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با آن باعث افزایش clarity و coherence در نوشتار میشود. | ||
واژه | طبقات | ||
معادل ابجد | 512 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tabaqāt | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ طبقَة] | ||
مختصات | (طَ بَ) [ ع . ] (اِ.) | ||
آواشناسی | tabaqAt | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طبقات | ||
پخش صوت |
جمع طبقه ، مراتب، درجات، پايه ها کلمه «طبقات» در زبان فارسی به معنای گروهها یا ردهها به کار میرود و به طور کلی در متون مختلف کاربرد دارد. در اینجا به برخی از موارد نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میشود: معنی و کاربرد: «طبقات» جمع کلمه «طبقه» است و به مجموعهای از افراد یا اشیا که بر اساس ویژگیهای خاصی در کنار هم قرار میگیرند، اشاره دارد. به عنوان مثال، میتوانید از آن در جملاتی مانند «طبقات اجتماعی» یا «طبقات ساختمانی» استفاده کنید. نقش دستوری: «طبقات» میتواند به عنوان اسم در جمله به کار رود. به عنوان مثال: «طبقات مختلف اجتماعی در جامعه ما وجود دارند.» نکات نگارشی: استفاده درست از کلمه «طبقات» و آشنایی با قواعد نگارشی و دستوری مرتبط با آن باعث افزایش clarity و coherence در نوشتار میشود.
1- اشكوبه ها، طبقه ها، مرتبه ها
2- درجه ها، پايه ها، مراتب
3- گروه ها، جماعات
4- ترجمان احوال (دانشمندان)
class,floor,category,stage,caste,stratum,layer,grade,sort,estate,bed,genus,pigeonhole,race,degree,folium,ilk,kind,lair
فئة، صنف، درجة، الفصل، نوع، طراز، دفعة، حصة، صف مدرسي، منزلة، النظام الطبقي، دفعة دراسية، منزلة إجتماعية، تفوق، طائفة في تقسيم، مجندو العام الواحد، إنتظم في طبقة، ترتب، إحتل مكان في طيقة، فصل
zeminler
sols
böden
pisos
piani