طبی
licenseمعنی کلمه طبی
معنی واژه طبی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- بهداشتي 2- مربوط به طب | ||
انگلیسی | medical, medicinal, medic, officinal | ||
عربی | طبي، متطلب معالجة طبية | ||
ترکی | tıbbi | ||
فرانسوی | médical | ||
آلمانی | medizinisch | ||
اسپانیایی | médico | ||
ایتالیایی | medico | ||
مرتبط | پزشکی، دارویی، دوایی، شفابخش، شفاء بخش، طب | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "طبی" در زبان فارسی به معنای مربوط به طبیعت یا طبی است. برای استفاده درست از این کلمه و نگارش صحیح آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "طبی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | طبی | ||
معادل ابجد | 21 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tebbi | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به طب) [عربی. فارسی] | ||
آواشناسی | tebbi | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی هوشیار | ||
نمایش تصویر | معنی طبی | ||
پخش صوت |
پزشکي درماني کلمه "طبی" در زبان فارسی به معنای مربوط به طبیعت یا طبی است. برای استفاده درست از این کلمه و نگارش صحیح آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد: معنی و مفهوم: "طبی" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و به موضوعات مرتبط با طبیعت یا علم پزشکی اشاره دارد. بنابراین، مفهوم جملهای که از آن استفاده میشود باید با این کلمه مطابقت داشته باشد. ترکیب با واژگان دیگر: این کلمه میتواند به عنوان صفت در ترکیب با اسمها به کار رود، مثلاً "درمان طبی"، "محصولات طبی" یا "علم پزشکی طبیعی". نحوه نوشتار: کلمه "طبی" به صورت جدا و بدون هیچگونه تغییر شکل یا علامت خاصی نوشته میشود. توجه داشته باشید که در نوشتن باید حروف را به درستی و با رعایت قواعد املایی فارسی استفاده کنید. نقش دستوری: "طبی" میتواند به عنوان صفت، قید یا نام گذاری در جملات مختلف به کار رود. در جملات باید به جایگاه آن در ساختار جمله توجه شود. با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "طبی" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
- 1 سر پستان - 2 چهار پايه
- 1 باز گردانيدن - 2 خواندن - 3 کشيدن
- 4 فرو هشتگي سر پستان
منسوب به طب مربوط به امور پزشکي
پزشکي : اعمال طبي . يا صابون طبي .
صابوني که در طبابت به صورت گرد در
دواهاي مختلف دندان پزشکي به کار مي رود
يا به عنون گندزدايي و ضد عفوني هاي
جلدي استعمال شود . يا لغت طبي . فرهنگ
شامل لغات و اصطلاحات مربوط به طب .
1- بهداشتي
2- مربوط به طب
medical, medicinal, medic, officinal
طبي، متطلب معالجة طبية
tıbbi
médical
medizinisch
médico
medico
پزشکی، دارویی، دوایی، شفابخش، شفاء بخش، طب